غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۵۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است


بازا و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته دل را تو طبیب و نگران باش

زان باده که از ساغر چشمان تو چیدم

جامی ده و یک بار دگر گوهر جان باش

دیریست در این راه که تنها شده جانم

در کعبه دل بار دگر قبله جان باش

تنها توئی معشوق و تنها توئی لیلی

ای راحله در زندگیم محرم جان باش

از قصه تنهایی من چون تو نخوانی

رحمی کن و بر سوز دلم مرثیه خوان باش

.

.

شعر از علی طاهری با الهام از غزلی از حافظ برای تو طبیب دل خسته ام راحله....

علی طاهری
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شنیدی میگن به زیارت گاه که میرین هی در و دیوار را نبوسین ؟میگن درو دیوار که بوسیدن نداره ،راستم میگن خداییش ،ولی من جوابی ندارم بهشون بدم اگه ببینن مونس و همدم من شدن صندلی ماشین و مبلمانی که تو چند بار روشون نشستی ،که میبوسم و نوازششون میکنم ،جوابی واسه اون آدما ندارم اگه من را ببنینن وقتی تو از ماشین پیاده میشی یا وقتی از خونمون میری ،وقتی که تا نیمه های شب را در جایی که نشستی سپری میکنم ،جوابی واسشون ندارم اگه من را وقتی دارم با اون صندلی حرف میزنم و درحالیکه گونه های خیسم را روشون گذاشتم با تو درد دل میکنم ببینن ،جوابی واسشون ندارم اگه ....

علی طاهری
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلشون که میگیره میرن سجاده را پهن میکنن نماز میخونن ،نمازش به کنار بعدش میشینن سر سجاده باهاش درد و دل میکنن ،با خداشون حرف میزنن ،اما واسه منی که همه چیزم شده تو چی؟واسه منی که بت پرست توام چی؟واسه منی که دینم را بهت باختم ،با کی حرف بزنم راحله ،راحله راحله ،سجاده ام را پهن کردم ولی کجایی الان ،به کدام سو سجده کنمت ؟آرام جانم به کدامین شهر ،به کدام دیار ،آه و فریاد راحله که صدای فریادم را نمیشنوی ،تو که نیستی با کی حرف بزنم ،نگاهت را به کدام سو سجده کنم ،نازنین من ،ای کاش لحظه ای حالم را تجربه میکردی ....

علی طاهری
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حور العین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم......
بهت اس ام اس دادم دیشب گفتم واسم دعا کن چون با چشم گریون نمیشه رانندگی کرد تو شب خطرناکه ،چشم خیسم جایی را نمیتونست ببینه  تو تاریکی شب،نه اینکه دل خوش کرده باشم به این دنیا ،نه اینکه بترسم از مرگ،فقط فقط واسه اینکه سالم برسم تا بمونم تا یک روز بهت برسم و تو آغوش تو جون بدم ،هر آدمی یه آرزو تو زندگیش داره ،اینم آرزوی منه،تو جواب پیامم را ندادی ،تا خود خونه گوشی دستم بود جلو چشمم ،جواب ندادی اما....
من فقط میخواستم دعا کنی تا روزی تو آغوش تو جون بدم ،سینه ام میسوزه از سنگینی سکوتت....
فریاد ،فریاد ،فریاد از داغ جدایی و بی خبری از تو نگارا....
علی طاهری
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۴:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جونم ،الهی فداتشم یک لحظه بیا ،یک لحظه ،فقط یک لحظه تنگ در آغوشم بگیر ،دارم میمیرم راحله ،دارم میمیرم ،بیا ببینم و ببوسمت یک دم ،دارم میمیرم راحله ،دارم میمیرم....

علی طاهری
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نمی خوام ناراحتت کنم جانان من ،دارم باهات درد و دل میکنم ،نگران خودمم ،خیلی وقته دارم بهش فکر می کنم ،تنها راهیه که به فکرم میرسه ،راحله من ،تصدقت شوم ،نازنینم ،زندگی اینقدر ارزش نداره که با بی تو بودن بگذره ،خدا را قسم میدم ،به حق خوباش ،به حق تو که زیباترین آفریده اون هستی ،من را زودتر از این دنیا ببره تا خودم دست به کار نشدم ،زیاد از ذهنم میگذره ،نمیخوام انتخابش کنم ،هرچند بدون تو ....

از خون من فرهاد دل خون میچکد

از خون من رویا و سودا میچکد

از خون من اسم قشنگت راحله

از خون من فریاد مجنون میچکد

از ناله هایم چون نمیدانی تو هیچ

از خون من تنها ترین تنهای مردم میچکد

از گریه هایم گونه هایم شد خضاب

از خون من عشق تو لیلی میچکد

در اربعینم سوز جان دارم هنوز

کز خون من اشکهای پر خون میچکد

جانم بسوزانید ای اهل جفا

کز خون من غم ها چو جیهون میچکد

...... و چه حکایت ها داره زندگی من بی تو راحله جان ،و اما اشک....

شعر از علی طاهری

علی طاهری
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


پیرم کردی دلم می خواد باهات حرف بزنم ،چرا اجازه شنیدن صداتا ازم گرفتی ؟چرا ازم دوری ؟چرا نمیتونم بهت زنگ بزنم ؟چرا روزی صدتا اس ام اس واست مینویسم و پاک میکنم ؟چرا نمیتونم واست بفرستمشون ؟چرا ؟گل من ،دارم جون میدم تو نبودنت ،آرامشم آرام ندارم بی تو ،رویای شیرینم چرا صدای هق هق گریه هام را نمیشنوی ؟نفسم چرا نمیبینی که دیگه نمیتونم نفس بکشم ،چرا صدای زجه زدنم را نمیشنوی قربون اون نگاه مستت بشم راحله ،به دادم برس ،دارم میمیرم بی تو ،راحله جونم چیزی به پایانم نمونده به فریادم برس نور چشمم ،راحله راحله راحله......

علی طاهری
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گنه من شده عشقت که به دل دارم باز

همچو پیچ سر زلفت ، پریشانم باز

آفتابی تو و من مهر تو را می جویم

در خیال مه رویت به تو دل دادم باز

ای مسیحای تو پر بار تر از جان مسیح

در سراپرده دل نام تو آویزم باز

رد پای تو در این راه چه زیباست نسیم

من به دنبال تو آیم که چه خوشحالم باز

نام تو راحله آری ،  شعری است تمام

چشم های تر و من باز غزل گویم باز

جان به جانان تو دادم همه جان و همه نور

در هوای رخ تو شوق تو میدارم باز

اشک هایم همچنانم همه شب ها جاریست

از خدا در طلبت عطر تو می جویم باز

بی تو روزم شب و بی تو همه فصل ها پائیز

از بهار قدمت شوق بیان دارم باز

ز چه رو در نفسم نام و نشانت جاریست

به چه سان در پی مهر تو خریدارم باز

شده ام مست نگاهت ، ای حضرت دوست

در مسیر تو در این دام بیوفتادم باز

از خدایان تو وصل تو تمنا دارم

از میان همه خوبان ،تو را خواهم باز....


راحله ،جانم فدایت....


شعر از علی طاهری....



علی طاهری
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام عزیز دل خستم ،خوبی ؟از دیروز دلم واست خیلی تنگه ،خیلی زیاد ،کاش میشد وقتی میدیدمت همون لحظه جونما فدات کنم راحت شم ،صبح که اومدم دوباره ماشینت را جلو دروازه دیدم ،میخواستم واست یادداشت بزارم دوباره ولی فکر کردم شاید خوشت نیاد از تکرار ،واسه همین اینکار را نکردم ،راحله یه دنیا حرف دارم تو سینم باهات بزنم ،دارم خفه میشم،خیلی بت نیاز دارم ،فدای روی ماهت شوم ستاره من....

علی طاهری
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دل نوشته هایم را بخوان آرام جان

و به درد درونم خواه بخند خواه گریه کن....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تنها علاج عشق وصال است ،دردم را درمان باش نازنینم....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


لب ها چو بر خنده میگشایی گویی که خندد سپیده

چشم فلک همچو چشمت ای مه ستاره ای را ندیده

میدونی فرق خندیدن تو با من چیه گلم ؟

تو وقتی خوشحالی میخندی

من وقتی تو خوشحالی میخندم

پس همیشه بخند آرزوی شیرینم....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نمازام را خیلی وقته نمیخونم ،یک بار میخونم میره تا دو هفته دیگه ،ولی اگه دیده باشی وضو زیاد میگیرم ،آخه میخوام باهات حرف بزنم ،آخه میخوام به تو فکر کنم ،آخه تو دلم عشق تو را دارم ،آخه مجنونتم ،آخه دارم تو عشقت جون میدم ،آخه میخوام تو خیالم تو را طواف کنم ،آخه من جز تو خیالی در سر ندارم ،آخه راحله من ،من مجنونتم ،راحله فریاد از غم نبودنت ،راحله جونم دارم جون میدم  ،وضو میگیرم آخه....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


صدای هق هق ،

برای همکارانم آشناست ،

پارسال ولی اراده ام بیشتر بود ،

نمیدیدند اشک هام را ،

باز هق هق ،آره همین جا در حضورشان ،

غم که زیاد شد راحله ،عشق که فوران کرد ،تو که نباشی ،جنون که سینه ام را درید ،رسوا شدم ،

آره درسته همین جا میشنم تو دفتر و اشک میریزم و باز صدای هق هق ،

برایشان آشناست ،مثل دیروز ،مثل هر روز ،

رسوا شده ام راحله ،رسوا شده ام .....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

واسش یه همسر ایده عالم شاید ،صبح میرم سر کار ،این در و اون در میزنم واسه زندگی راحت تر را درست کردن ،بم افتخار میکنه شاید ،میرم خونه با بچه ها تا میتونم محبت میکنم ،باهاش مهربونم و عزیزم صداش میکنم ،همسرم را میگم ،فکر میکنه چقدر خوش بخته که واسش زندگی را میسازم ،ولی من دروغ میگم ،از خود صبح تا وقتی چشماما میبندم ،بهش دروغ میگم،من بهش نگاه میکنم و تو را میبینم ،صداش میزنم و انگار با تو حرف میزینم ،میبوسمش و لب هام از لعل لب تو سرخ میشه ،باهاشم و انگار ....

من بهش از صبح تا شب دروغ میگم ،من رویام را زندگی میکنم ،من مسیر آرزو هام را طی میکنم هر روز و شب ،من بهش دروغ میگم ،من با تو زندگی میکنم ،من با توام راحله هر دم ،من بهش خیانت میکنم ،من با تو زندگی میکنم نه با اون ،امید دارم یه روز میرسه که باز چشم تو چشات میندازم ،تو میای و کنار تو زندگی ما میسازم ،من تو را زندگی میکنم راحله....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چهره ات یادم میاد ،صدای زیبات هم ،هر لحظه ،اینجا سر کار ،یا تو خونه ،هنوز یادت میوفتم ،کاش عکستا داشتم بی معرفت ،دلم برات تنگ شده ،دیروز دیدمت ولی انگار صد ساله نبودی ،موندم حالا سر دوراهی ،یادت میاد گفتی تنهات نمیزارم ،حالا ببین این شده روزگام ،قلبم واست میتپه ،نمیدونی تنهایی چه قدر سخته ،من تنهام راحله ،خیلی تنهام ،بغض دارم دوباره ،مجبورم محض باز شدن راه نفسم بشکونمش ،باز اینجا تو دفتر سر کار و همکارام که دوباره زیر چشمی اشک ریختن من را تماشا میکنن ....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله جونم میشه با تو دست تو دست زندگی گذاشت ،تو میتونی شباما کنار بزنی ،با تو میشه اسم هر فصل را بهار گذاشت ،تو اگه مال من باشی ....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

وای بر من گر تو آن گمگشته ام باشی ،که بس دور است بین ما ،راحله واسه داشتنت جونمم میدم ،مال من باش ،خستم از دوریت....

علی طاهری
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

درد هست و نشان طبیب نیست

عشق هست و نشان معشوق نیست

یاد هست و نشان یار نیست

دل هست و نشان دلبر نیست

رگ هست و نشان خون نیست

راه هست و نشان راحله نیست

عمر هست و نشان زندگی نیست

جان هست و نشان جانان نیست

سینه هست و نشان نفس نیست

غم هست و غمخوار نیست

حکایت هجران هست و نشان راحله نیست

من هستم و تو نیستی راحله من......
شعر از علی طاهری
علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


شب فراق تو جانا ،بدرود بگفتم خواب را

علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خسرو شکیبایی میگفت :

چند نمونه سکوت داریم

یه وقت از چیزی رنجیدی سکوت میکنی

یه وقت چیزی واسه گفتن نداری

بعضی وقتا هم سکوت علامت اعتراض یا انتظاره

ولی یه وقتایی آنقدر غم تو سینته که هیچ کلمه ای توصیفش نمیکنه ،اونوقته که سکوت میکنی ...

و این یعنی تنهایی ،میدونی راحله من خیلی تنهام....

علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


تنها سوختنی که دود نداره سوختن منه ،من که میسوزم هیچ کس نمیفهمه ،دارم میسوزم ،خیلی وقته ،تو تنها کسی هستی که میدونی ،یه کاری بکن خودت ،لطفا جانم بگیر یارا .....

علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چه گواراست نام تو که هر لحظه بر لبانم جاریست ،چه گواراست نام تو که....

علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یه وقتایی خیلی ازت گلایه مندم ،در برابر وجود نازنینت تمام زندگیما باختم ،بی عمر زنده ام ،میدونی یعنی چی این حرف؟در طول شبانه روز هر لحظه دارم باهات حرف میزنم ،و ساعت ها واسه باقی گذاشتن ردپای محبتم اینجا وقت میزارم ،به خاطر چی؟به خاطر تو که اینقدر خاطرت واسم عزیزه که فقط میخوام لحظه هام به خاطر تو و در راه تو سپری بشه ،ولی بعضی وقتا خیلی کم لطفی میکنی در حقم ،محبت های بی اندازت از یادم نمیره ولی گاه چند لحظه وقت گذاشتن در جواب یک اس ام اس اونقدر ها گرانبها نیست که از من دریغش میکنی ،به خدا اونقدر سخت نیست که چند روز واسه دریافت جواب یک پیام باید چشم به راه بمونم و خبری از تو نیست ،کاش فقط ای کاش لحظه ای حال من را تجربه میکردی....

علی طاهری
۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا حالا از رو صفحه گوشی کسی را بوسیدی ؟من که گوشیم از این ساده هاست ،عکستم که ندارم ،از رو صفحه گوشیم اسم نازنیت را غرق بوسه میکنم هر روز نازنینم ،روزی هزار بار ...

مردم ،ببینین ،عاشق منم ،من ....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تو برکه چشمات راه را گم کردم ،میفهمی راه را گم کردم نازنینم....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قلبم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست

گریم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست

دستام همیشه سرده ،پاهام میلرزه بی تو

فریاد از این جدایی ،گریه مال مرد نیست

میگن همیشه بخند گریه مال مرد نیست

میگم تمومه دنیام ،گریه مال مرد نیست؟؟

اصلاً کی میگه مردم ،کجام شبیه مرد هاست

میگن تموم حرفات ،گریه مال مرد نیست

بی تو همیشه مُردم ،بی تو یه کوه غُصم

بی تو نمیشه سر کرد ،گریه مال مرد نیست؟؟

ای کاش میدی بی تو ،دنیام چه سوت و کوره

ای کاش تموم شه عمرم ،گریه مال مرد نیست

اسمت تموم حرفام ،عشقت تموم دنیام

سودات به روی قلبم،گریه مال مرد نیست

دیگر نمانده جانی ،دیگر نمانده عمری

عمری دگر باید ،گریه مال مرد نیست

شعر از علی طاهری برای تو که همه دنیامی ،راحله تموم دنیامی ،تموم دنیامی ،فریاد ،فریاد ،فریاد ،راحله که تموم دنیامی...

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دعا میکنم حرفش حقیقت داشته باشه ،اینطور که من تورا میخوام عاشقانه که نه ،مجنون واره ،عاشقانش واسه دو سه سال پیش بود ،عشقت خیلی وقته به جنون رسیده....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

لحظه هایی که در کنارت هستم تولد ثانیه ها را میبینم ولی مرگ آنها را درک نمیکنم ،تا اون لحظه که تو میری ،اون لحظه است که بغض تو گلوم از چیزی خبر میده که دیگه ندارمش ،فدای رخت شیرین من ،برای دیدن دوبارت لحظه شماری میکنم .

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازش خجالت میکشم ،تظاهر به همه چیز ،به خوشحال بودن ،به دوست داشتن ،به اینکه کسی غیر از اون تو دلم نیست ،به نظرم خیلی ناراحت کنندست ،تا حالا چند بار تصمیم گرفتم برم همه چیز را بهش بگم ،میدونم که اگه بهش بگم میره ،پیشم نمیمونه ،ولی فکر میکنم فریب دادنش کار بدتری باشه ،خودم اگه بودم ترجیح میدادم طرفم بام صادق باشه ،شاید این کار را بکنم ،یعنی باید این کار را بکنم ،واسم دعا کن عزیزم....

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ثانیه ها الان واسه من شدن سال های نوری ،خیلی طول میکشه تا دوباره ببینمت....

هر جا هستی سالم باشی دلبرم....

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ای حضرت مهتاب ، راحله ،بیا و دمی روشن کن شب های تاریک بی تو بودنم را...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بعد یک عمر تازه دارم راه رفتن را یاد میگیرم

ببین پای راست را که از زمین بلند میکنی باید بگی راحله

پای چپ را که بلند میکنی باید بگی راحله

راحله ،راحله ،راحله ،راحله ،راحله .....

الان دیگه آمادم که برم ،راه داره من را صدا میزنه ،به کجا ؟به سمت کوچه های خیال ،به سمت جاده های انتظار ،به سمت رویای تو ،من جز اینها جایی ندارم که برم ،به سمت تو ...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


خدایا مردم شکر نعمت های تورا میکنند ،من شکر غم عشق راحله را ،درسته که میسوزونتم ولی تنها چیزیه که به خاطرش زندم ،خودتم خوب میدونی ،تو من را خلق کردی که مجنون زمانه باشم ،کلا دوست داری این عاشقانه ها را میدونم ،دوست داری من را این شکل ببینی ؟ببین عزیزم ،من نقش خودما خوب بلدم ،خوب بازی میکنم ،خوب میسوزم ،ببین و از تماشا لذت ببر خدای من ،دوستون دارم ،هم تورا که واسه دیوانگیه راحله من را انتخاب کردی هم راحله را که لیلی من است ،که مجنونشم ،که هر دم برایش میسوزم و خون دل می خورم و خاموشم ....

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،ای کاش تو پیراهنم بودی ،ای کاش پیراهنم بودی ،هر روز بی ترس و واهمه ،با خیالی آسوده در آغوشت رها میشدم

راحله ،عاشق منم ...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جونم ،بانوی عالم ،درسته که ازم دوری ،ولی هر وقت دستما میزارم رو قلبم میبینم سر جاتی نور چشمم...

قربون اون خنده هات بشم ،همیشه بخند عزیزکم...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

الهی من قربون راحله مهربونم بشم ،کاش تموم نمیشدن لحظه هایی که صدای قشنگتا میشنیدم ،آخه صدات مرحم درد هامه ،مرسی که چند لحظه پیش زنگ زدی و صدای نازنینتا شنیدم...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شبی مجنون به لیلی گفت : که ای محبوب بی همتا

تو را عاشق شود پیدا ، ولی مجنون نخواهد شد...

لیلی من ،راحله من ،تنها امید زنده موندنم ،هزار نفر هم بیان تو زندگیت و بهت بگن دوست دارن ،یکی شون مثل من نمیشه ،هیچ کس اندازه من نمیتونه دوست داشته باشه ،من مجنونتم آرام جانم ،محاله که کسی بیش از این بتونه عاشقت باشه ،جانم فدایت ...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حرف شب و روز من را می خوای بدونی ؟می خوای بدونی که شبانه روز با اشک چشمم چی را تکرار می کنم ؟دوست داری بفهمی از دنیا چی میخوام ؟می خوای بدونی وقتی نازنینم صدات میزنم چی میگم ؟

.

.

.

.

.

.

من شبانه روز با اشک چشمم میگم "نازنینم یا تو یا مرگ"

علی طاهری
۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جانم سلام ،جانم به فدایت آرامشم ،به چه زبونی باید ازت تشکر کنم ؟با کدام کلمه ؟چی باید بگم نازنینم ؟خواب بودم یا بیدار ؟جانان من ،دیشب بالاخره آمدی ،فضای خونه را معطر کردی به عطر نفس هات ،عمر و هستی من ،شور زندگی من ،دیشب را تا صبح روی کاناپه ای که نشسته بودی سپری کردم ،تا خود صبح ،مست عطر تن نازنینت ،وجب به وجب جایی که نشسته بودی را غرق بوسه کردم ،فدای نگاه پر مهرت شوم عزیز دلم ،تو دیشب رفتی و اتفاقی افتاد که انتظارش را داشتم ،درب را که بستم او گفت "واااای علی من عاشقش شدم ،واااای چقدر دوست داشتنی بود " .حالا دیدی ،دیدی که من جرمی ندارم که دیوانه و مجنون تو بشم ،راحله اشک امانم نمیده تا حرف بزنم ،راحله ،راحله ،راحله....



علی طاهری
۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر