در لحظه های دور از تو گم شده ام راحله من
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ
دلشون که میگیره میرن سجاده را پهن میکنن نماز میخونن ،نمازش به کنار بعدش میشینن سر سجاده باهاش درد و دل میکنن ،با خداشون حرف میزنن ،اما واسه منی که همه چیزم شده تو چی؟واسه منی که بت پرست توام چی؟واسه منی که دینم را بهت باختم ،با کی حرف بزنم راحله ،راحله راحله ،سجاده ام را پهن کردم ولی کجایی الان ،به کدام سو سجده کنمت ؟آرام جانم به کدامین شهر ،به کدام دیار ،آه و فریاد راحله که صدای فریادم را نمیشنوی ،تو که نیستی با کی حرف بزنم ،نگاهت را به کدام سو سجده کنم ،نازنین من ،ای کاش لحظه ای حالم را تجربه میکردی ....
۹۴/۰۷/۳۰