غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

حکایت راه رفتن من

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ب.ظ

بعد یک عمر تازه دارم راه رفتن را یاد میگیرم

ببین پای راست را که از زمین بلند میکنی باید بگی راحله

پای چپ را که بلند میکنی باید بگی راحله

راحله ،راحله ،راحله ،راحله ،راحله .....

الان دیگه آمادم که برم ،راه داره من را صدا میزنه ،به کجا ؟به سمت کوچه های خیال ،به سمت جاده های انتظار ،به سمت رویای تو ،من جز اینها جایی ندارم که برم ،به سمت تو ...

۹۴/۰۷/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی