نگران خودمم
نمی خوام ناراحتت کنم جانان من ،دارم باهات درد و دل میکنم ،نگران خودمم ،خیلی وقته دارم بهش فکر می کنم ،تنها راهیه که به فکرم میرسه ،راحله من ،تصدقت شوم ،نازنینم ،زندگی اینقدر ارزش نداره که با بی تو بودن بگذره ،خدا را قسم میدم ،به حق خوباش ،به حق تو که زیباترین آفریده اون هستی ،من را زودتر از این دنیا ببره تا خودم دست به کار نشدم ،زیاد از ذهنم میگذره ،نمیخوام انتخابش کنم ،هرچند بدون تو ....
از خون من فرهاد دل خون میچکد
از خون من رویا و سودا میچکد
از خون من اسم قشنگت راحله
از خون من فریاد مجنون میچکد
از ناله هایم چون نمیدانی تو هیچ
از خون من تنها ترین تنهای مردم میچکد
از گریه هایم گونه هایم شد خضاب
از خون من عشق تو لیلی میچکد
در اربعینم سوز جان دارم هنوز
کز خون من اشکهای پر خون میچکد
جانم بسوزانید ای اهل جفا
کز خون من غم ها چو جیهون میچکد
...... و چه حکایت ها داره زندگی من بی تو راحله جان ،و اما اشک....
شعر از علی طاهری