غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

کجایی....

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۶ ب.ظ

نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

درد هست و نشان طبیب نیست

عشق هست و نشان معشوق نیست

یاد هست و نشان یار نیست

دل هست و نشان دلبر نیست

رگ هست و نشان خون نیست

راه هست و نشان راحله نیست

عمر هست و نشان زندگی نیست

جان هست و نشان جانان نیست

سینه هست و نشان نفس نیست

غم هست و غمخوار نیست

حکایت هجران هست و نشان راحله نیست

من هستم و تو نیستی راحله من......
شعر از علی طاهری
۹۴/۰۷/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی