غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

گریستم باز به هوایت

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ب.ظ


صدای هق هق ،

برای همکارانم آشناست ،

پارسال ولی اراده ام بیشتر بود ،

نمیدیدند اشک هام را ،

باز هق هق ،آره همین جا در حضورشان ،

غم که زیاد شد راحله ،عشق که فوران کرد ،تو که نباشی ،جنون که سینه ام را درید ،رسوا شدم ،

آره درسته همین جا میشنم تو دفتر و اشک میریزم و باز صدای هق هق ،

برایشان آشناست ،مثل دیروز ،مثل هر روز ،

رسوا شده ام راحله ،رسوا شده ام .....

۹۴/۰۷/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی