غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

تا حالا از رو صفحه گوشی کسی را بوسیدی ؟من که گوشیم از این ساده هاست ،عکستم که ندارم ،از رو صفحه گوشیم اسم نازنیت را غرق بوسه میکنم هر روز نازنینم ،روزی هزار بار ...

مردم ،ببینین ،عاشق منم ،من ....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تو برکه چشمات راه را گم کردم ،میفهمی راه را گم کردم نازنینم....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قلبم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست

گریم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست

دستام همیشه سرده ،پاهام میلرزه بی تو

فریاد از این جدایی ،گریه مال مرد نیست

میگن همیشه بخند گریه مال مرد نیست

میگم تمومه دنیام ،گریه مال مرد نیست؟؟

اصلاً کی میگه مردم ،کجام شبیه مرد هاست

میگن تموم حرفات ،گریه مال مرد نیست

بی تو همیشه مُردم ،بی تو یه کوه غُصم

بی تو نمیشه سر کرد ،گریه مال مرد نیست؟؟

ای کاش میدی بی تو ،دنیام چه سوت و کوره

ای کاش تموم شه عمرم ،گریه مال مرد نیست

اسمت تموم حرفام ،عشقت تموم دنیام

سودات به روی قلبم،گریه مال مرد نیست

دیگر نمانده جانی ،دیگر نمانده عمری

عمری دگر باید ،گریه مال مرد نیست

شعر از علی طاهری برای تو که همه دنیامی ،راحله تموم دنیامی ،تموم دنیامی ،فریاد ،فریاد ،فریاد ،راحله که تموم دنیامی...

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دعا میکنم حرفش حقیقت داشته باشه ،اینطور که من تورا میخوام عاشقانه که نه ،مجنون واره ،عاشقانش واسه دو سه سال پیش بود ،عشقت خیلی وقته به جنون رسیده....

علی طاهری
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

لحظه هایی که در کنارت هستم تولد ثانیه ها را میبینم ولی مرگ آنها را درک نمیکنم ،تا اون لحظه که تو میری ،اون لحظه است که بغض تو گلوم از چیزی خبر میده که دیگه ندارمش ،فدای رخت شیرین من ،برای دیدن دوبارت لحظه شماری میکنم .

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازش خجالت میکشم ،تظاهر به همه چیز ،به خوشحال بودن ،به دوست داشتن ،به اینکه کسی غیر از اون تو دلم نیست ،به نظرم خیلی ناراحت کنندست ،تا حالا چند بار تصمیم گرفتم برم همه چیز را بهش بگم ،میدونم که اگه بهش بگم میره ،پیشم نمیمونه ،ولی فکر میکنم فریب دادنش کار بدتری باشه ،خودم اگه بودم ترجیح میدادم طرفم بام صادق باشه ،شاید این کار را بکنم ،یعنی باید این کار را بکنم ،واسم دعا کن عزیزم....

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ثانیه ها الان واسه من شدن سال های نوری ،خیلی طول میکشه تا دوباره ببینمت....

هر جا هستی سالم باشی دلبرم....

علی طاهری
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ای حضرت مهتاب ، راحله ،بیا و دمی روشن کن شب های تاریک بی تو بودنم را...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بعد یک عمر تازه دارم راه رفتن را یاد میگیرم

ببین پای راست را که از زمین بلند میکنی باید بگی راحله

پای چپ را که بلند میکنی باید بگی راحله

راحله ،راحله ،راحله ،راحله ،راحله .....

الان دیگه آمادم که برم ،راه داره من را صدا میزنه ،به کجا ؟به سمت کوچه های خیال ،به سمت جاده های انتظار ،به سمت رویای تو ،من جز اینها جایی ندارم که برم ،به سمت تو ...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


خدایا مردم شکر نعمت های تورا میکنند ،من شکر غم عشق راحله را ،درسته که میسوزونتم ولی تنها چیزیه که به خاطرش زندم ،خودتم خوب میدونی ،تو من را خلق کردی که مجنون زمانه باشم ،کلا دوست داری این عاشقانه ها را میدونم ،دوست داری من را این شکل ببینی ؟ببین عزیزم ،من نقش خودما خوب بلدم ،خوب بازی میکنم ،خوب میسوزم ،ببین و از تماشا لذت ببر خدای من ،دوستون دارم ،هم تورا که واسه دیوانگیه راحله من را انتخاب کردی هم راحله را که لیلی من است ،که مجنونشم ،که هر دم برایش میسوزم و خون دل می خورم و خاموشم ....

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،ای کاش تو پیراهنم بودی ،ای کاش پیراهنم بودی ،هر روز بی ترس و واهمه ،با خیالی آسوده در آغوشت رها میشدم

راحله ،عاشق منم ...

علی طاهری
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جونم ،بانوی عالم ،درسته که ازم دوری ،ولی هر وقت دستما میزارم رو قلبم میبینم سر جاتی نور چشمم...

قربون اون خنده هات بشم ،همیشه بخند عزیزکم...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

الهی من قربون راحله مهربونم بشم ،کاش تموم نمیشدن لحظه هایی که صدای قشنگتا میشنیدم ،آخه صدات مرحم درد هامه ،مرسی که چند لحظه پیش زنگ زدی و صدای نازنینتا شنیدم...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شبی مجنون به لیلی گفت : که ای محبوب بی همتا

تو را عاشق شود پیدا ، ولی مجنون نخواهد شد...

لیلی من ،راحله من ،تنها امید زنده موندنم ،هزار نفر هم بیان تو زندگیت و بهت بگن دوست دارن ،یکی شون مثل من نمیشه ،هیچ کس اندازه من نمیتونه دوست داشته باشه ،من مجنونتم آرام جانم ،محاله که کسی بیش از این بتونه عاشقت باشه ،جانم فدایت ...

علی طاهری
۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حرف شب و روز من را می خوای بدونی ؟می خوای بدونی که شبانه روز با اشک چشمم چی را تکرار می کنم ؟دوست داری بفهمی از دنیا چی میخوام ؟می خوای بدونی وقتی نازنینم صدات میزنم چی میگم ؟

.

.

.

.

.

.

من شبانه روز با اشک چشمم میگم "نازنینم یا تو یا مرگ"

علی طاهری
۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جانم سلام ،جانم به فدایت آرامشم ،به چه زبونی باید ازت تشکر کنم ؟با کدام کلمه ؟چی باید بگم نازنینم ؟خواب بودم یا بیدار ؟جانان من ،دیشب بالاخره آمدی ،فضای خونه را معطر کردی به عطر نفس هات ،عمر و هستی من ،شور زندگی من ،دیشب را تا صبح روی کاناپه ای که نشسته بودی سپری کردم ،تا خود صبح ،مست عطر تن نازنینت ،وجب به وجب جایی که نشسته بودی را غرق بوسه کردم ،فدای نگاه پر مهرت شوم عزیز دلم ،تو دیشب رفتی و اتفاقی افتاد که انتظارش را داشتم ،درب را که بستم او گفت "واااای علی من عاشقش شدم ،واااای چقدر دوست داشتنی بود " .حالا دیدی ،دیدی که من جرمی ندارم که دیوانه و مجنون تو بشم ،راحله اشک امانم نمیده تا حرف بزنم ،راحله ،راحله ،راحله....



علی طاهری
۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

طواف میکنمت راحله ،تورا طواف میکنم به عشق و سرمستی ،شرک هم باشد چه کنم ؟شده ام بت پرست تو ،طواف میکنمت .من برای دیدن روی ماهت ،برای بوییدن و بوسیدنت ،برای وصلت ،برای سجده به چشمانت وضو گرفته ام ،جانان من بگو اذان وصل تو را کی میدهند خدایان ؟وقت تمتع نگاهت کی می رسد ؟من برای طواف تو احرام بسته ام ،راحله من دیوانه توام ،من تورا طواف میکنم ،من...

علی طاهری
۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


زیبا نگار من چرا اینگونه بر هم میزنی؟

مجنون مست کوچه را کی زخم مرحم میزنی؟

علی طاهری
۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد........

گردد خجل گل ز رویت ای جان این جای هاشا ندارد

آرزوی من ،هر جا هستی خدا پشت و پناهت ،مونس و همدم یاد و خاطر من ،باز تشنه ی دیدار توام ،جای تو خالیست عزیزم ،کم شده توفیق زیارت روی ماهت ،چرا ؟آخه چرا ؟بیا تمام دنیای من ،بیا و دمی نفس بده به جان خسته ام ،امید قلبم ،نمیبینمت نگارنت میشم آخه ،تو راه دور میری و میای من دلم هزار راه میره تا سالم برگردی ،جانان من ،امروز کمی دلنگرانتم .راستش واست آیت الکرسی خوندم ،صدقه دادم ،تورا خدا فقط یک لحظه خودتا نشونم بده ببینم سالم و سرحالی خیالم راحت شه ،راحله من ،زیر سایه لطف خدا باشی عزیزم...
علی طاهری
۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


هنر عاشقی من اینه که نیستی و من با تو هستم هر دم

هنر دلدادگی من اینه که من رویایم را زندگی میکنم هر روز

هنر جنون من اینه که هر دم با تو هستم راحله ،گرچه ندارمت...

علی طاهری
۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تو رنگ میدی به لباسی که میپوشی

بو میدهی به عطری که میزنی

و معنا میدی به این کلمات بی ربطی که میشند نوشته های من
راحله ،تو با من چه کردی ؟تورا خدا ذهنم داره متلاشی میشه ،یک لحظه ،یک لحظه از یادت غافل نمیشم ،نرم نرمک دارم بت پرست میشم ،شدی همه چیز من ،شدی خدای من ،چیزی نمونده که به تو و یادت و اسم قشنگت سجده کنم ،به چشمان نافذت قسم ،سودای تورا دارم ،رویای من داغ هجران تو جگرم را پاره پاره کرده ،بیا و مرهمی بزار رو تن خستم ،بیااااااا....
علی طاهری
۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


از سوز محبت تو چه خبر اهل هوس را؟؟؟

این آتش عشق است ،نسوزاند همه کس را...

تو محبت خودت من را با هیچ کس قیاس نکن جانا ،که این تنها منم که مجنون و به مهرت پایبندم...

علی طاهری
۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم شکست...

عیبی نداره عزیزم ،شکستنی است ،میشکنه دیگه...

اصلا فدای سرت که شکست...

قضا بلا بود دور شد از سرت نفسم...

اشکم یه بند میریزه...

فدای سرت...

آب روشنی است...

خانه ات روشن رویای جاودانم ،راحله...


علی طاهری
۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آدم ها نمیدونند بعضی از افراد چه زجری را تحمل میکنند تا آرام و خونسرد به نظر بیان ،بعضی ها مثل من ...

کجایی عزیز دلم ؟؟؟دلم واست خیلی تنگه ،بی تابتم ،هرچند آرام و خونسرد به نظر دیگران بیام ،دارم تو دلتنگیت جون میدم...
علی طاهری
۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گیر دادن ملت همه که بیا برگرد اصفهان ،من ولی نمیتونم ،دردمم نمیتونم به کسی بگم ،من باید اینجا کنارت باشم ،اینجا که هستم ،همین که حس میکنم تو اینجایی و تو این هوا نفس میکشی و من از نفس های تو نفس تازه میکنم زندم نگه میداره ،من اگه برم زود میمیرم راحله ...

علی طاهری
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام ،شرمنده که چند روز پست نزاشتم ،دنیای حرف راه گلوما بسته بود ولی اینترنت قطع بود واسه همین نتونستم بیام ....

مرسی که چند روز پیش بالاخره بعد یک ماه اومدی و دمی سیر نگاهت کردم ....

از یه موضوع شرمندم ،چون بهت گفته بودم اگه که رهام کنی و بری من میمیرم ،بخدا من حرف الکی نمیزنم هیچ وقت ،شرمندم که هنوز زندم ،نمیدونم شاید خدا یادش رفته عمر منا بگیره یا شاید تو یه روز برگردی پیشم واسه همین زندم هنوز ،(شاید)....

علی طاهری
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روز ازل دستت را گرفتم بردمت پیش خدا ،گفتم خدا جون من اینا میخوام ،خدا گفت نمیشه ،پاهاما کوبیدم به زمین گفتم نه من فقط فقط همینا میخوام ،خدا گفت نمیشه من قول این دختر زیبا را به یکی دیگه دادم ،واسه همینه که ما الان پیش هم نیستیم ،راحله من از روز ازل دیوانه ات بودم ...

علی طاهری
۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


تو باشی ،به دنیا میگم خداحافظ ...

علی طاهری
۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


رویای من ،یارانه ی نگاه پر مهرت را قطع نکن ،خواهش میکنم ...

من زیر خط فقر مهربانیت هستم جانا ...

نگاه مهربانت را خریدارم ،به قیمت جان ...

علی طاهری
۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۷:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تو هستی ،من هم آری ،ولی الان دو هفته است که ندیدمت

چراااا؟؟؟؟

دمی بیا ،بانو ،فقط لحظه ای بیا تا نفس تازه کنم ،دمی بیا

بیا تا ببینمت ،به دنیا اومدم تا عاشقت باشم

بیا که افتاد این مرد جوان پیر محزون ،فقط دمی بیا...

علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ستاره بودی و دستان بخت من کوتاه

نچیدمت اگر هنوز از آسمان ،راحله...


علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کجایی که ببینی من چقدر دل خسته و تنهام

ببینی زندگی بی تو داره جون میده رو دستام...

علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بانو...

دم رفتن لحظه ای تنگ در آغوشم گیر

چادر گلگلیت را کفنم کن ، من مُردم...

علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


بانوی عالم ....

دل بسته ام به باد ،به بوی شبی که زلف بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی ...

علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه قول بم بده ،قول بده هیچ وقت به کسی وابسته نکنی خودتا ،چون دوست ندارم بلایی که سر من اومد سر توام بیاد ....

ممنون از توجهت عزیز دلم ....

علی طاهری
۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم میگیره از تقدیر ،که دور از هم رهامون کرد

اگه قسمت جدایی بود ،واسه چی آشنامون کرد؟؟؟

علی طاهری
۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چقدر آرام گام بردارم ،تا شاید یک دم بیایی ،کدام ردپا از توست ؟به کدام سو رفته ای ؟ای غافل از من و سوختن من ،صدایم را نمیشنوی ؟که هر دم صدات میکنم ؟که التماست میکنم که یک لحظه بیایی و ببینمت ؟دخیل میبندم ،شمع روشن کردم ،و تو را آرزو دارم ،حتی به قدر لحظه ای دیدنت ...

علی طاهری
۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


امروز ده ها بار از دفترم اومدم بیرون تا دمی روی ماهت را ببینم ،حتی از دور ،و سلامت کنم ،اما نیامدی ...

نسیم میوزد و سلامم را به او می سپارم تا چون از پنجره اتاقت از تو گذشت به تو برساند سلامم را ...

خوشا به حال نسیم که میبیند و میبوسدت هر دم...

خوشا نسیم صحرا ،که بگذرد بر یارم

که بوسه ها بر گیرد ز چهره دلدارت

وزد به تار مویت ،به عشوه ها گیسویت شانه کند

به کام دل بر رویت بوسه زند

هر آنچه گل بیند در باغ و چمن همه در قدمت فکند

ای کاش من نسیم بودم...

چو میروی ای صبا خرامان

از این گذرگه به کوی جانان

بگو چو مویش منم پریشان

همچون شبنمی ارمغان ببر سوی نازنینم

اشک شوق من تا کند بیان عشق آتشینم.....

علی طاهری
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


توی آسمون ،حتی با رنگین کمون ،نمیشه که از تو نوشت ....

رویای من ،توئی معنای عشق ....

علی طاهری
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نه آوایی ،نه رویایی ،نه دنیایی بی تو مانده بجا....

نه میجویی ،نه می آیی ،نه می خواهی عشق پاک مرا....

نه می خوانی اسم کوچک من ،نه میبینی اشک صورت من....

نه میدانی سینه ام چه بسوخت ،نفهمیدی التماس مرا....

نشنیدی ماجرای مرا ،دل با درد آشنای مرا....

چرا رفتی راحله ز برم ،نمیدیدی روزگار مرا....

شعر از علی طاهری

علی طاهری
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر