تا حالا از رو صفحه گوشی کسی را بوسیدی ؟من که گوشیم از این ساده هاست ،عکستم که ندارم ،از رو صفحه گوشیم اسم نازنیت را غرق بوسه میکنم هر روز نازنینم ،روزی هزار بار ...
مردم ،ببینین ،عاشق منم ،من ....
تا حالا از رو صفحه گوشی کسی را بوسیدی ؟من که گوشیم از این ساده هاست ،عکستم که ندارم ،از رو صفحه گوشیم اسم نازنیت را غرق بوسه میکنم هر روز نازنینم ،روزی هزار بار ...
مردم ،ببینین ،عاشق منم ،من ....
قلبم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست
گریم میگیره بی تو ،گریه مال مرد نیست
دستام همیشه سرده ،پاهام میلرزه بی تو
فریاد از این جدایی ،گریه مال مرد نیست
میگن همیشه بخند گریه مال مرد نیست
میگم تمومه دنیام ،گریه مال مرد نیست؟؟
اصلاً کی میگه مردم ،کجام شبیه مرد هاست
میگن تموم حرفات ،گریه مال مرد نیست
بی تو همیشه مُردم ،بی تو یه کوه غُصم
بی تو نمیشه سر کرد ،گریه مال مرد نیست؟؟
ای کاش میدی بی تو ،دنیام چه سوت و کوره
ای کاش تموم شه عمرم ،گریه مال مرد نیست
اسمت تموم حرفام ،عشقت تموم دنیام
سودات به روی قلبم،گریه مال مرد نیست
دیگر نمانده جانی ،دیگر نمانده عمری
عمری دگر باید ،گریه مال مرد نیست
شعر از علی طاهری برای تو که همه دنیامی ،راحله تموم دنیامی ،تموم دنیامی ،فریاد ،فریاد ،فریاد ،راحله که تموم دنیامی...
لحظه هایی که در کنارت هستم تولد ثانیه ها را میبینم ولی مرگ آنها را درک نمیکنم ،تا اون لحظه که تو میری ،اون لحظه است که بغض تو گلوم از چیزی خبر میده که دیگه ندارمش ،فدای رخت شیرین من ،برای دیدن دوبارت لحظه شماری میکنم .
ازش خجالت میکشم ،تظاهر به همه چیز ،به خوشحال بودن ،به دوست داشتن ،به اینکه کسی غیر از اون تو دلم نیست ،به نظرم خیلی ناراحت کنندست ،تا حالا چند بار تصمیم گرفتم برم همه چیز را بهش بگم ،میدونم که اگه بهش بگم میره ،پیشم نمیمونه ،ولی فکر میکنم فریب دادنش کار بدتری باشه ،خودم اگه بودم ترجیح میدادم طرفم بام صادق باشه ،شاید این کار را بکنم ،یعنی باید این کار را بکنم ،واسم دعا کن عزیزم....
ثانیه ها الان واسه من شدن سال های نوری ،خیلی طول میکشه تا دوباره ببینمت....
هر جا هستی سالم باشی دلبرم....
بعد یک عمر تازه دارم راه رفتن را یاد میگیرم
ببین پای راست را که از زمین بلند میکنی باید بگی راحله
پای چپ را که بلند میکنی باید بگی راحله
راحله ،راحله ،راحله ،راحله ،راحله .....
الان دیگه آمادم که برم ،راه داره من را صدا میزنه ،به کجا ؟به سمت کوچه های خیال ،به سمت جاده های انتظار ،به سمت رویای تو ،من جز اینها جایی ندارم که برم ،به سمت تو ...
خدایا مردم شکر نعمت های تورا میکنند ،من شکر غم عشق راحله را ،درسته که میسوزونتم ولی تنها چیزیه که به خاطرش زندم ،خودتم خوب میدونی ،تو من را خلق کردی که مجنون زمانه باشم ،کلا دوست داری این عاشقانه ها را میدونم ،دوست داری من را این شکل ببینی ؟ببین عزیزم ،من نقش خودما خوب بلدم ،خوب بازی میکنم ،خوب میسوزم ،ببین و از تماشا لذت ببر خدای من ،دوستون دارم ،هم تورا که واسه دیوانگیه راحله من را انتخاب کردی هم راحله را که لیلی من است ،که مجنونشم ،که هر دم برایش میسوزم و خون دل می خورم و خاموشم ....
راحله ،ای کاش تو پیراهنم بودی ،ای کاش پیراهنم بودی ،هر روز بی ترس و واهمه ،با خیالی آسوده در آغوشت رها میشدم
راحله ،عاشق منم ...
الهی من قربون راحله مهربونم بشم ،کاش تموم نمیشدن لحظه هایی که صدای قشنگتا میشنیدم ،آخه صدات مرحم درد هامه ،مرسی که چند لحظه پیش زنگ زدی و صدای نازنینتا شنیدم...
شبی مجنون به لیلی گفت : که ای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا ، ولی مجنون نخواهد شد...
لیلی من ،راحله من ،تنها امید زنده موندنم ،هزار نفر هم بیان تو زندگیت و بهت بگن دوست دارن ،یکی شون مثل من نمیشه ،هیچ کس اندازه من نمیتونه دوست داشته باشه ،من مجنونتم آرام جانم ،محاله که کسی بیش از این بتونه عاشقت باشه ،جانم فدایت ...
حرف شب و روز من را می خوای بدونی ؟می خوای بدونی که شبانه روز با اشک چشمم چی را تکرار می کنم ؟دوست داری بفهمی از دنیا چی میخوام ؟می خوای بدونی وقتی نازنینم صدات میزنم چی میگم ؟
.
.
.
.
.
.
من شبانه روز با اشک چشمم میگم "نازنینم یا تو یا مرگ"
راحله جانم سلام ،جانم به فدایت آرامشم ،به چه زبونی باید ازت تشکر کنم ؟با کدام کلمه ؟چی باید بگم نازنینم ؟خواب بودم یا بیدار ؟جانان من ،دیشب بالاخره آمدی ،فضای خونه را معطر کردی به عطر نفس هات ،عمر و هستی من ،شور زندگی من ،دیشب را تا صبح روی کاناپه ای که نشسته بودی سپری کردم ،تا خود صبح ،مست عطر تن نازنینت ،وجب به وجب جایی که نشسته بودی را غرق بوسه کردم ،فدای نگاه پر مهرت شوم عزیز دلم ،تو دیشب رفتی و اتفاقی افتاد که انتظارش را داشتم ،درب را که بستم او گفت "واااای علی من عاشقش شدم ،واااای چقدر دوست داشتنی بود " .حالا دیدی ،دیدی که من جرمی ندارم که دیوانه و مجنون تو بشم ،راحله اشک امانم نمیده تا حرف بزنم ،راحله ،راحله ،راحله....
طواف میکنمت راحله ،تورا طواف میکنم به عشق و سرمستی ،شرک هم باشد چه کنم ؟شده ام بت پرست تو ،طواف میکنمت .من برای دیدن روی ماهت ،برای بوییدن و بوسیدنت ،برای وصلت ،برای سجده به چشمانت وضو گرفته ام ،جانان من بگو اذان وصل تو را کی میدهند خدایان ؟وقت تمتع نگاهت کی می رسد ؟من برای طواف تو احرام بسته ام ،راحله من دیوانه توام ،من تورا طواف میکنم ،من...
زیبا نگار من چرا اینگونه بر هم میزنی؟
مجنون مست کوچه را کی زخم مرحم میزنی؟
گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد........
گردد خجل گل ز رویت ای جان این جای هاشا ندارد
آرزوی من ،هر جا هستی خدا پشت و پناهت ،مونس و همدم یاد و خاطر من ،باز تشنه ی دیدار توام ،جای تو خالیست عزیزم ،کم شده توفیق زیارت روی ماهت ،چرا ؟آخه چرا ؟بیا تمام دنیای من ،بیا و دمی نفس بده به جان خسته ام ،امید قلبم ،نمیبینمت نگارنت میشم آخه ،تو راه دور میری و میای من دلم هزار راه میره تا سالم برگردی ،جانان من ،امروز کمی دلنگرانتم .راستش واست آیت الکرسی خوندم ،صدقه دادم ،تورا خدا فقط یک لحظه خودتا نشونم بده ببینم سالم و سرحالی خیالم راحت شه ،راحله من ،زیر سایه لطف خدا باشی عزیزم...تو رنگ میدی به لباسی که میپوشی
بو میدهی به عطری که میزنی
و معنا میدی به این کلمات بی ربطی که میشند نوشته های من
از سوز محبت تو چه خبر اهل هوس را؟؟؟
این آتش عشق است ،نسوزاند همه کس را...
تو محبت خودت من را با هیچ کس قیاس نکن جانا ،که این تنها منم که مجنون و به مهرت پایبندم...
آدم ها نمیدونند بعضی از افراد چه زجری را تحمل میکنند تا آرام و خونسرد به نظر بیان ،بعضی ها مثل من ...
کجایی عزیز دلم ؟؟؟دلم واست خیلی تنگه ،بی تابتم ،هرچند آرام و خونسرد به نظر دیگران بیام ،دارم تو دلتنگیت جون میدم...گیر دادن ملت همه که بیا برگرد اصفهان ،من ولی نمیتونم ،دردمم نمیتونم به کسی بگم ،من باید اینجا کنارت باشم ،اینجا که هستم ،همین که حس میکنم تو اینجایی و تو این هوا نفس میکشی و من از نفس های تو نفس تازه میکنم زندم نگه میداره ،من اگه برم زود میمیرم راحله ...
سلام ،شرمنده که چند روز پست نزاشتم ،دنیای حرف راه گلوما بسته بود ولی اینترنت قطع بود واسه همین نتونستم بیام ....
مرسی که چند روز پیش بالاخره بعد یک ماه اومدی و دمی سیر نگاهت کردم ....
از یه موضوع شرمندم ،چون بهت گفته بودم اگه که رهام کنی و بری من میمیرم ،بخدا من حرف الکی نمیزنم هیچ وقت ،شرمندم که هنوز زندم ،نمیدونم شاید خدا یادش رفته عمر منا بگیره یا شاید تو یه روز برگردی پیشم واسه همین زندم هنوز ،(شاید)....
روز ازل دستت را گرفتم بردمت پیش خدا ،گفتم خدا جون من اینا میخوام ،خدا گفت نمیشه ،پاهاما کوبیدم به زمین گفتم نه من فقط فقط همینا میخوام ،خدا گفت نمیشه من قول این دختر زیبا را به یکی دیگه دادم ،واسه همینه که ما الان پیش هم نیستیم ،راحله من از روز ازل دیوانه ات بودم ...
رویای من ،یارانه ی نگاه پر مهرت را قطع نکن ،خواهش میکنم ...
من زیر خط فقر مهربانیت هستم جانا ...
نگاه مهربانت را خریدارم ،به قیمت جان ...
تو هستی ،من هم آری ،ولی الان دو هفته است که ندیدمت
چراااا؟؟؟؟
دمی بیا ،بانو ،فقط لحظه ای بیا تا نفس تازه کنم ،دمی بیا
بیا تا ببینمت ،به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
بیا که افتاد این مرد جوان پیر محزون ،فقط دمی بیا...
یه قول بم بده ،قول بده هیچ وقت به کسی وابسته نکنی خودتا ،چون دوست ندارم بلایی که سر من اومد سر توام بیاد ....
ممنون از توجهت عزیز دلم ....
امروز ده ها بار از دفترم اومدم بیرون تا دمی روی ماهت را ببینم ،حتی از دور ،و سلامت کنم ،اما نیامدی ...
نسیم میوزد و سلامم را به او می سپارم تا چون از پنجره اتاقت از تو گذشت به تو برساند سلامم را ...
خوشا به حال نسیم که میبیند و میبوسدت هر دم...
خوشا نسیم صحرا ،که بگذرد بر یارم
که بوسه ها بر گیرد ز چهره دلدارت
وزد به تار مویت ،به عشوه ها گیسویت شانه کند
به کام دل بر رویت بوسه زند
هر آنچه گل بیند در باغ و چمن همه در قدمت فکند
ای کاش من نسیم بودم...
چو میروی ای صبا خرامان
از این گذرگه به کوی جانان
بگو چو مویش منم پریشان
همچون شبنمی ارمغان ببر سوی نازنینم
اشک شوق من تا کند بیان عشق آتشینم.....
نه آوایی ،نه رویایی ،نه دنیایی بی تو مانده بجا....
نه میجویی ،نه می آیی ،نه می خواهی عشق پاک مرا....
نه می خوانی اسم کوچک من ،نه میبینی اشک صورت من....
نه میدانی سینه ام چه بسوخت ،نفهمیدی التماس مرا....
نشنیدی ماجرای مرا ،دل با درد آشنای مرا....
چرا رفتی راحله ز برم ،نمیدیدی روزگار مرا....
شعر از علی طاهری