سلام بانو ،ببخشید دو روز پست نزاشته بودم ،نت قطع بود ،و گر نه من هر روز درگیر رویای توأم....
بله ....
آخر شب که میشه
خسته...
میری بی سرو صدا روی تخت دراز میکشی...
دلت شکسته از دست کارای خودت...
دلت واسه یکی خیلی تنگه...
دلت میخواد باشه که به حرفات گوش کنه...
نمیخواد چیزی هم بگه...
فقط همین...
گوش بده کافیه...
گوشیت رو برمیداری...
میرسی به اسمش...
هه...
یه خنده ی تلخ...
یه آه آروم...
بغضتو توی گلوت حبس میکنی و میگی بیخیال...
اون اینطوری شادتره...
.
.
بعد بغضت...
بیخیال...
هیچکس هم از اون شب با خبر نمیشه...
که چی بهت گذشته...
صبح میشه...
و باز میخندی...
همه هم میگن خوش بحالش...
چه زندگی شادی داره...
هه...
امروزم تموم شد...
شب بعد...
امشب تکرار دیشب...
آره مرد.... تو زاده غمی .....
وقتی پیشم بودی کمتر نفس میکشیدم تا سهم هواما ببخشم به تو ....
رویای تو از خودت بیشتر دل می سوزونه واسم ،آخه اون می دونه که من چقدر دوست دارم ،فهمیده که چطور واست بال و پر می سوزونم ،دیده که تو فراقت چه حالی دارم ،واسه همین دلش نمیاد تنهام بزاره ،همیشه پیشمه ،همیشه دستاش رو شونمه نوازشم می کنه و دل داریم میده ،سعی میکنه آرومم کنه ،من را تو آغوش میگیره واسم دعا میکنه .....
خیلی بهش وابسته شدم ،خیلی دوستش دارم ،میدونم که بهم وفا داره ،هیچ وقت تنهام نمیزاره.....
تو قشنگ تر از غروبی ،راحله جان چقدر تو خوبی ؟دلم واست تنگه ،کاش اجازه داشتم همین الان بت زنگ بزنم بات حرف بزنم ،الان زرندم .دلم طاقت نمی آورد روزایی که اینجام بات حرف نزنم ،لپ تابم را آوردم لا بلای کارام با عشقم حرف بزنم ،الهی قربونت بشم ،کاش می شد عکست را رو دیوار خونم بکوبم همش باهات حرف بزنم ،راحله وقتی دلم میگیره همش توئی که در قلب ما میکوبی ،چرا بهم توجه نمیکنی پس عزیزم ،تونستی بیای به خونت ؟کنترل کردی فدات شم ؟جواب اس ام اسم را که نمیدی خیالم راحت بشه الان 28 ساعته منتظر جواب پیامم هستم،من که می دونم نیومدی ،هر وقت بیای من دلم آروم میگیره ،دلم آروم نگرفته پس نیومدی....
دارم به این فکر میکنم که چی باعث میشه هر طور باهام رفتار کنی ،روی محبتی که بت دارم تو دلم ذره ای غبار نشینه ،ولی خداییش کم لطفی می کنی وقتی یک روز تمام را باید واسه جواب پیام و اس ام اسی که بهت دادم چشم بدوزم و ازت خبری نباشه ،من پیام دادم فقط سلام کردم و ازت خواستم سایت را کنترل کنی ،حداقل جواب سلامم را میدادی یار بیگانه نواز من.....
.
.
.
من جان داده مسیر عبورتم راحله
میدونی ؟دلم سرد شده به دنیا ،کار خیلی خیلی خیلی سختی در پیش دارم ،باید بعد رفتنت زنده بمونم.....
اگه ذره ای واسم ارزش قائلی دعا کن نخوام انجامش بدم عزیزم.....
آمدمت که بنگرم ،گریه نمیدهد امان
آمدمت که جان دهم از ناله های بی امان
آمدمت که یک دمی با تو نفس تازه کنم
با تو دمی سخن کنم ،از گریه های بی امان
یک شب برای دیدنت لب به خدا خدا کنم
قافله سالار رخت ،هیچ نمی دهد امان
عطر ملیح کوی تو ،مرهم جان عاشق است
راحله تیر چشم تو ،سخت می کشد کمان
شعر از علی طاهری
همین چند لحظه پیش ،وقتی به سمت دفاتر میومدم و از دور دیدمت ولی نگاهم را دزدیدم تا چشمم به چشمت دوخته نشه ،تا اطرافیانم نفهمن که عشقت خونه خرابم کرده ،تا در برابرشون رسوا نشم ،پیش کش میکنم شعرم را به آستان پاک و مبارکت راحله که برای طوافش وضو ساخته ام.....
تن و جان و جوانی و عمر و همه دارو ندارم به فدات.....
شکسته است غرورم !؟فدای چشمانت
که از تو در دلم ذره ای غبار نیست نگار من....
http://yekupload.com/29Xu/زندگی_من_بدون_راحله.mp4
ای عزیز جان من ،خدا را شکر که این ویدئو را دارم ،مدت هاست دنبال راهی بودم تا واست بتونم آپلودش کنم ،حتما حتما دانلودش کن ،واسه دانلودش اگر مشکل داشتی بهم اطلاع بده ،من که خیلی دوستش داشتم ،میدونی ؟شاید دیونگی باشه ولی این دقیقا حالیه که من تو رویای تو دارم ،اسم اصلی ویدئو هم thought of you هست که یعنی خیال و رویای تو ،می دونی همیشه میگن شنیدن کی بود مانند دیدن ،پس ببین ،ببین تو رویای تو چه حالی دارم ،موسیقی متنش هم ارزش گوش دادن داره ،مرسی نفسم.....
.
.
با تو نگفته بودم
از گریه های هر شب
عشقت نشسته بر دل
جانم رسیده بر لب....
جانم فدات ،جانم فدات ،جانم فدات ،جانم فدات ،جانم فدات راحله جان ،جانم فدای پیچ سر زلفت....
سلام ،راحله خانوم ،صبح تون بخیر ،چشمتون روشن ،عاشق سینه چاک و دل سوخته و آواره کوی و دیوانه ی رویتون برگشته از اصفهان ،خوبین ؟رفته بودم اصفهان بعد از دو ماه و نیم ،آخه دلم نمیومد برم ،اینجا تو هوای شما نفس راحت تر می کشم ،خلاصه کار نداریم ،رسیدم اصفهان دیدم ای داد بی داد ،دیدی چی شد ؟دوباره دلم را پیشتون جا گذاشتم ،والااااا بخدا ،جونم در اومد تا برگشتم ،راستش رفتنمونم دلیلی داشت که بعدا بهت میگم ،راستی تا نفس باقیست اینجا (تو این دنیا) انتظارت میکشم....
راحله جان داره کمرم میشکنه از روزی که .....
ولی هنوز می پرستمت ،هنوز ماه من توئی ،هنوز مومنم ببین گلم ،تنها گناه من توئی .....
راحله من ،به ماه بوسه میزنم ،به کوه تکیه می کنم ،به من نگاه کن ببین ،به عشق تو چه می کنم .....
دیوونتم عزیزم ،عاشقتم نفسم ،گل قشنگم ،بت من ،خدای منی .....
یه بارم که شده تو با دستات اشک هام را پاک کن ، هوای دلم تو فراقت چقدر بارونیه ،
تو چه دانستی که پس هر نگه ساده من ،چه جنونی ،چه نیازی چه غمی است....
سلام ،ای دوست
یکی دو روز پیش نبودم رفته بودم زرند ،دو روز پیش اربعین بود ،اربعین امام حسین نه ها ،اربعین من ،آره چهل روز گذشت ،چهل روز از شبی که در برابرت زانو زدم و التماس می کردم گذشت ،چهل روز از ساعت مرگم گذشت ،اون روزی که روی آرزو هام خط کشیدی عزیز دل خستم صورتم را تو این مدت اصلاح نکردم ،شاد نبودم ،عزادار بودم ،حالا ام اربعین گذشت ،منتظرتم تا بیای و واسه شاد کردن دلم فاتحه ای عنایت کنی....
مهر و پائیز با هم میان....
تو فقط با مهر بیا راحله....
پائیز زندگی من را بهاری کن ،ای بهار....
یه سوال راحله....
تا حالا شده بخوابی هندزفری بزاری تو گوشت ،آب بره داخل هندزفریت خراب بشه؟؟؟
نگرفتی مطلب را؟؟؟
ان شاء الله هیچ وقت تجربش نکنی عزیزم....
شاد باش نازنین ،آرام باش و بخند ،تا آرام بگیرم ....
شمع زندگی من ،همیشه بتاب و بمان ،سالم بمان راحله ،تا هستم برایم بمان....
من نیز با تو می مانم ،با تو میمانم تا دردهایت التیام گیرد ،نه با جسمم ،بلکه با قدرت باور نکردنی و وصف ناپذیر عشقم به تو ،در کنارت میمانم تا دنیا دنیاست ،تا هیچ گاه احساس تنهایی نکنی....
با تو رفتم ،بی تو باز آمدم....
از سر کوی او دل دیوانه....
پنهان کردم ،در خاکستر غم....
آن همه آرزو ،دل دیوانه....
چه بگویم با من ای دل چه ها کردی....
تو مرا با عشق او آشنا کردی....
پس از این زاری نکن ،حوس یاری نکن ،بخواب آرام ،دل دیوانه....
به غم دیرینه ام ،به مزار سینه ام ،بخواب آرام ،دل دیوانه....
بخواب آرام ،دل دیوانه....
من با زخم زبونات ،رفیقم....
مرهم بزار با حرفات رو زخم عمیقم....
با توأم که داری به گریم می خندی....
کاش می شد بیای و به من دل ببندی....
تنها بودن یه کابوس شومه عزیزم....
کار دل نباشی تمومه عزیزم....
تو ،تو چشمات ،تو حرفات چی داری؟....
که دنیاما زیر پات می زاری عزیزم....
چند دقیقه وقت بزار واسم عزیزم ،تا دیر نشده....
یار بیگانه نوازم ،شرح عشق جان گدازم ،قصه ای از سوز و سازم با تو می گویم امشب....
تا که چشم جان گشودم ،شمع پنهان وجودم ،شعله زد بر تار و پودم ،آه جان سوزم بر لب....
تو ندانی ،که چه کردی به من و دل من به خدا ،چه غمت از من بی دل ،تو کجا من خسته کجا؟....
ره گذار بی نسیبی ،به قراری بی شکیبی تا سحر گه ناله سر کرده ....
نیمه شب ها در سیاهی بی نسیبی بی پناهی از سر کویت گذر کرده....
ای بهشت موعودم ،آن سیاهی من بودم ،بی خبر ای سرور من می گذشتی از بر من....
نه اشک چشمم را بدیدی ،نه ناله قلبم شنیدی ،چو بخت من رفتی مه من....
چو آهوی سحرا رمیدی ،به سوی من دامن کشیدی ،تو دل شکن رفتی....
سر مست دل از شاخه بریدم تو چه کردی؟
افتادم و بر خاک رسیدم تو چه کردی ؟
بی بال و پرم در ره جانان تو اما
آن شب که به سوی تو دویدم تو چه کردی؟
من ناله زدم باز به رویم اشک می ریخت
رسوا شدم و طعنه شنیدم تو چه کردی؟
هر روز و شبم ناله و فریاد تو جاریست
یک عمر فراق تو کشیدم تو چه کردی؟
جانم همه از شوق وصالت حرف میزد
ای نور دو چشمم بگو با من تو چه کردی؟
بر دوش کشم سوز غم هِجر تو هر دم اما
ای راحله با قلب رئوفم تو چه کردی؟
بودی شه رویا و خیالم ،غم هر روز
غارت گر دنیا و جهانم تو چه کردی؟
شعر از علی طاهری برای تو عزیزترینم....
دارم عاشق میشم لحظه به لحظه ،نگو عشقم به تو گناه محضه
نگو این لحظه ها ارزش ندارن ،یه ثانیش به این دنیا می ارزه
نشد هیچ کس مثل من عاشق تو ،نداره هیچ کسی اینجور هوات را
نگو از عاشقی خسته و سیری ،نگیر از من غم خیس چشات را
دلم تنگه بکن فکری به حالم ،به من نگو تو رویای محالم
اگه حتی تو بیداری نمیشه ،بذار با تو باشم توی خیالم....
راحله ،بی تو یه غروب خستم عزیز دل خستم....
حقیقت داستان اینه که تا چندی پیش این هایی را که محزون از دست دادن عزیزی بودن و صورتشون را اصلاح نمیکردن را مسخره می کردم و اصلاً به کارشون اعتقاد نداشتم و از طرفی دلیلی واسه این کار نمیدیدم ،حالا اما تو روزایی که غم نداشتن و نبودنت سینم را میسوزونه اصلاً دست و دلم به اصلاح صورتم نمیره درکشون میکنم و مخصوصاً حالا که دیگه بهم بها نمیدی،میبینی که حسابی ریش در آوردم .....
راستی دیروز رفتم زرند ،یادت میاد واست نوشتم با چشمای خیس نمیشه رانندگی کرد؟؟؟خوب نمیشه دیگه،از اینجا که راه افتادم تو فراقت اشک ریختم تا نزدیکی های زرند ،وقتی که قطره های بارون نبودنت تمام چشمم را پر کرده بود ،از روبرو تصادف کردم با یه ماشین ،ماشینم که رفت فدای سرت....
موندم خودم چرا موندم تا شرمنده تو و اون و همه باشم....
کاش منم رفته بودم....
کاش فدای نگاهت میشدم....
کاش تصدقت میشدم....
کاش پیش مرگ و فداییت بودم....
کاش میمردم همون دیروز تا از چشمای پر اشک و بدن پر خونم میشد یه افسانه نوشت....
تا میشد با ستاره های عشق تو دنیایی دیگه بر پا کرد....
تا تن سردم زیر نور آفتاب میموند و از برق محبتت میشد خورشید را خاکستر کرد....
کاش منم میرفتم راحله ،دیگه تاب دوریتا ندارم....