غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...


به چشمان تو مینویسم حکایت بی کران عشقم را ،تا بدانی محبت و عشق را از چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم و تا ابد دوستت دارم .این جاده عشق همسفر می خواهد و من تورا به خاطر قلب بزرگ و مهربانت برگزیده ام .در این راه سخت تنهایم نگذار....

علی طاهری
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیشب بود ،وسطای شب ،از زرند میومدم ،ندیدمش ،جاده رو میگم ،از جاده رفتم بیرون ،چپ کردم ،آره حقیقت داره ،با چشمای خیس نمیشه جایی را دید ،نمیشه رانندگی کرد ،خاک همه جا را پر کرد ،ماشین میغلتید ،به در و دیوار میکوبیدم ،مهم نیست ،نمیدونستم اتفاقی واسم افتاده یا سالمم ،نمیدونستم میمونم یا میرم ،ولی یه چیزش را دوست داشتم ،یه چیزی بهم ثابت شد ،فهمیدم مرز دوست داشتنت کجاست ،فهمیدم تا کجا دوست دارم ،می خوای باور کن می خوای نکن ،ولی تو اون چند لحظه ،در حالیکه تو ماشین واژگون اسیر شده بودم و مردم به سمت من میدویدن ،به خرابی ماشینم فکر نمیکردم ،به خانوادم به زندگیم به بچه هام ،به هیچ کدومشون فکر نمیکردم ،فقط آرزو داشتم بمونم تا یه بار دیگه ببینمت ،آخه حسرتش رو دلم مونده یه دل سیر نگات کنم ،فقط از خدا خواستم طوریم نشده باشه تا یه بار دیگه بهت بگم راحله خیلی بیش از اونچه تا حالا فهمیدی دوست دارم ،بگم راحله اگه بمیرم به خاطر توئه ،اگه زنده بمونمم به عشق توئه ،آره یه چیزایی بهم ثابت شد ،فهمیدم مرز دوست داشتنت کجاست ،اون لحظه ها که میون زمین و هوا اسیر بودم و فقط به تو فکر میکردم فهمیدم دوست داشتنت مرز نداره ....

جونم فدات راحله عزیز تر از جونم ....

علی طاهری
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،دلم میخواد باشی....

همیشه رو چشمام....

علی طاهری
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


از وقتی عشقما باور کردی ،منم یه نقطه گذاشتم زیر باورت ،یاورت شدم ،هیچ وقت تنهات نمیزارم راحله جونم....

علی طاهری
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


سردمه این روزا....

دلم می خواد تو دستاما هااا کنی....

علی طاهری
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



راحله عمرم،من عاشق تو....

تو گل نرگسی ،من شبنم تو....

علی طاهری
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


همین جوری اشکام سرازیر میشن....

دیگه از خودم اختیاری ندارم....

من از عشق چیزی نمی خوام بجز تو....

ولی از تو هیچ انتظاری ندارم.....

فقط تو را میخوام راحله عزیز تر از جونم ،نفسم ،نفسم ،نفسم....

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله خیلی غصمه ،میدونی به خاطر دیشب که جلوی فروشگاه دیدمت ،میدونی چرا؟آخه من خیلی به خدا التماس میکنم تا یه بار ببیمنت ،اون وقت وقتی میای نمیتونم یه دل سیر نگات کنم ،دلم واست خیلی تنگه ،دلم میخواد چشم بهت بدوزم ،میترسم روزی آخر حسرت سیر نگات کردن رو دلم بمونه ،آخه وقتی میبینمت نفسم به شماره می افته ،قلبم تند تند میزنه ،دستم میلرزه ،میدونی وقتی میبینمت می خوام واست جون بدم ،باید لبخند بزنم ولی تموم وجودم فریاده ،راحله عشقم ،به اشک روی گونم سوگند ،وقتی میبینمت میخوام به پات بیوفتم و زار بزنم ،راحله وقتی میای نگاهم را ازت میدزدم تا رسوا نشم جلو مردم،وقتی تو میای باد هم میاد اونوقت مست عطر نفسهات میشم ،اونوقت دیگه نگات نمیکنم تا رسوا نشم ،دلم میخواد یه بار یه دل سیر نگات کنم راحله ،دعا کن حداقل این آرزوم را با خودم به گور نبرم راحله جونم

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله من ،دلبرم...

به احساست وفا دارم ،به حسی که نیازم بود...

تو این دنیا فقط عشقت تنها امتیازم بود.....

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


دل بسپار به باد ،و خوب گوش کن....

تو چشمات سواله ،یه عالم سوال
نگاهت پر از آرزوهای ناب
میدونم تو ذهنت چیا می گذره
میبینی تو اما کی عاشق تره
میمونم کنارت درست مثل سایَت
از امروز تا هر روز تا اون بی نهایت
نمیگیره هیچ کس جای خاک پات را
نمیمیره این عشق قسم میخورم
تا روزی که قلبم هنوز میزنه
تا وقتی که جونی توی این تنه
تو روزای خوب تو روزای بد
.
.

همیشه باهاتم قسم می خورم
.
.

همیشه باهاتم قسم می خورم
توی لحظه هاتم قسم می خورم
به لحظه دیدار قسم می خورم
دوباره با تکرار قسم می خورم
به عهدی که بستم قسم می خورم
به هستم به هستیم قسم می خورم
.
.

تا روزی که قلبم هنوز میزنه
تا وقتی که جونی توی این تنه
تو روزای خوب تو روزای بد
.
.

همیشه باهاتم قسم می خورم
.
.

همیشه باهاتم قسم میخورم
توی لحظه هاتم قسم میخورم
راحله جونم قسم می خورم



علی طاهری
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


شب آخری که با هم بودیم....

حرفایی که به من زدی....

حرفات به دلم نشست....

ولی سنگین بود دلم را شکست.....

علی طاهری
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عشق یعنی تمنای یک لحظه دیدنت ،که الان تمام وجودما گرفته....

علی طاهری
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

به دلم افتاده امروز ،که به یاده من نشستی....

به دلم افتاده امروز که به ساحل عشقم قدم میزاری و میای به خونت سر میزنی،قدمت به چشم بانوی عالم....

علی طاهری
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

بیا و شب بی ستاره من را با ماه رخت روشن کن راحله ،برایت دلتنگم زیاد ،به اندازه دریای بیکران عشقت ،سراغی از دل خستم بگیر ،برایت دلتنگم....

علی طاهری
۲۹ دی ۹۴ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

راحله جونم ،دست من نیست اگه دستم همش از تو مینویسه ،اگه دوست دارم و چشمم همش از یاده تو خیسه....

علی طاهری
۲۸ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیدمت سلامت نکردم ،نمیشد سلامت کنم ،دیدی که ،حالا رو سینم سنگینی میکنه ،دارم عذاب میکشم ،کاش همون لحظه جون میدادم واست....

علی طاهری
۲۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بلبل با گل سخن می گوید ،باد با باران ،دریا با ساحل و من با تو سخن می گویم عزیز دل ای کاش میشنیدی....

علی طاهری
۲۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مرد که گریه میکنه
کوه که غصه میخوره
یعنی هنوزم عاشقه
یعنی دلش خیلی پره....

این یعنی دلم واست خیلی تنگه....

علی طاهری
۲۵ دی ۹۴ ، ۱۰:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جانم ،دم غروب ،میان حضور خسته اشیاء ،بی تاب یک لحظه دیدارتم باز....

علی طاهری
۲۳ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از تو چه پنهان ،خودم را گم کردم راحله،پیدایم کن ،آزادم کن ،شیدایم کن....

علی طاهری
۲۲ دی ۹۴ ، ۱۶:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد ،آرزومند نگاری به نگاری برسد

راحله خیلی خوشحالم که امروز دیدمت ،خیلی دلم واست تنگ بود ،جونم فدای تو و اون لبخند قشنگت ،دوباره بیا ،زود به زود بیا چون من دلم زود به زود واست تنگ میشه....

علی طاهری
۲۲ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


میبینمت جون میگیرم ،میبینمت سرحال میشم ،میبینمت نفسم بند میاد ،میبینمت انگار دنیا را دارم ،میبینمت خوشبخت ترین مرد رو زمینم ،میبینمت دیگه هیچی از خدا نمی خوام ،میبینمت واست جون میدم ،میبینمت....

علی طاهری
۲۲ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد

دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد

آفتاب عمر من فرو رفت و

ماهم از افق چرا سر برون نکرد

هیچ صبح دم نشد فلق

چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد

ز روی مهت جانا پرده بر گشا

در آسمان مه رو منفعل نما

به ماه رویت سوگند

که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند

قسم به زند و پازند

به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند

بیا نگارا جمال خود بنما

ز رنگ و بویت خجل نما گل رو

رو در طرف چمن بین

بنشسته چو من

دل خون بس ز غم

یاری غنچه دهن

گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان

هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان

ز جور مه رویان شکوه گر سازی

به شش درمحنت مهره اندازی

همچون سالک دست خود بازی

همچون سالک دست خود بازی...

علی طاهری
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

راحله چه خوش خیاله فاصله که به گمانش تو را از من دور کرده ،اشتاباه می کنه .جای تو امنه ،اینجا میون قلبم...

علی طاهری
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ای که بی تو این کویر خواب بارون میبینه

                    وقتی نیستی غم دنیا توی قلبم میشینه

                                        ای که بی تو واسه من همه دنیا قفسه

                                                            ترسی از نبودن تو التهاب نفسه.....

 مطمئنم دوباره اومدی ،ایشالا که اشتباه نمیکنم ،خوش اومدی و جونم فدات


 

علی طاهری
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله قشنگم ،بی تو ،بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مُرد...

علی طاهری
۲۰ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

با تو حکایتی دگر..

این دل ما به سر کند..

شب سیاه قصه را..

هوای تو سحر کند..

باور ما نمی شود..

در سر ما نمی رود..

از گذر سینه ما ،یار دگر گذر کند...

دلم تنگه واست...

علی طاهری
۱۸ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

خیلی طول میکشه تا ببینمت ،چنین روز که هر ثانیش یک عمره ،و بالاخره میای ،ولی خیلی زود میری ،درست مثل همین چند لحظه پیش ،غافل از اینکه بدونی واسه دیدنت چه شوقی دارم ،و بی اونکه بفهمی تو وجودم چی میگذره وقتی نسیم عطر تو مستم میکنه ،آره همین چند لحظه پیش بود که دیدمت و چیزی نمونده بود که به پات بیوفتم و زار بزنم که بی وفای من کجا بودی؟همین چند لحظه پیش بود که نگاهما به لب پالتوت دوخته بودم و می خاستم قبار لباست را سرمه چشمام کنم ،همین چند لحظه پیش بود که باز رفتی ،خیلی زود رفتی ،بی اونکه بدونی ،بی اونکه بفهمی ،بی اونکه از تو چشمام بخونی ،بی اونکه ....

علی طاهری
۱۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

دوست دارم نه اونجوری که همه به هم میگن....

یه جوره دیگه ،یه جوری که فقط من تو را دوست دارم....

یه جورایی ودست دارم ،بهتر از اونی که آرزو میکردم....

یه جورایی دوست دارم که ....

دوست دارم یه جورایی که هر جا باشم انگار همونجایی...

دارم جون میدم واست راحله ،عشقم....

بم زنگ بزن هر وقت تونستی ،ازت خبر ندارم....

علی طاهری
۱۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ثواب می کنم توئی ،گناه می کنم توئی ،نگاه کن به هر کسی نگاه می کنم توئی...

علی طاهری
۱۶ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

دل سودا زده ام را می فروشم به تو چند ؟

به بهای شهد شیرینی که از لعل لبانت جاریست...

که چقدر نورانی است...

آن دمی کز نفست جان دگر تازه کنم...

از برای تو بمیرم به دلت خانه کنم...

وز صدای تو مسیحا به برت باز آیم...

غم هجران تو را با نگهت چاره کنم...

شعر از علی طاهری برای راحله عزیز تر از جانم

علی طاهری
۱۵ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

تو ابری و منم بیابان ای یار...

بر کدامین بیابان تشنه خواهی بارید راحیل؟؟؟....


 

علی طاهری
۱۴ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یاری چون ز تو دل ببرد یا تو دهی دل خود به کسی..
میدانی چه به ما میگذرد در غم روی تو هر نفسی..

راحله گلم ،از درد جدایی روزی که چون من بگذری از عقل و سلامت...
دیگر ز نگاهت بر ساغر عشقم نزنی سنگ ملامت
...

آه و فریاد از درد جداییت راحله ...

علی طاهری
۱۴ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام نور چشمم ،چند روزیه که تعداد مطالبی که واست گذاشتم از عدد 200 گذشته و این تعداد تو صفحه اول جا نمیشه ،بنابراین از امروز اگه دلت واسه مطالب قدیمی تر تنگ شد باید روی گزینه "مطالب قدیمی تر" در پایین صفحه کلیک کنی تا بهشون دسترسی پیدا کنی .باشه عزیزکم؟؟؟

این مطلب را تا مدتی تو هد لاین قرار میدم تا هر وقت قدم رو چشمم  گذاشتی و اومدی ببینیش ....

جان من ،جانم فدات....

علی طاهری
۱۴ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

درد حرف نیست راحله ،درد نام دیگر من است....

چقدر سخته زندگی بدون تو....

علی طاهری
۱۳ دی ۹۴ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

راحله جان ،این روز ها اینقدر عطر تنت را تمنا دارم که به خدا که هیچ ،حتی به باد هم التماس میکنم....

التماس می کنم که بیاد و عطر تنت را واسم ارمغان بیاره....

علی طاهری
۱۳ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جونم ،دوست دارم...

خیلی دوست دارم...

دوستت دارم...

آن طور که قاصدک...

باد را...

 

 

 


 

علی طاهری
۱۲ دی ۹۴ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

سه شنبه صبح بود ،هشتم دی ماه ،تو هفته ای که گذشت ،رفته بودم فرودگاه تا برم اصفهان بچه ها را بیارم .طبق قول و قراری که با هم گذاشته بودیم .پروازمون تأخیر داشت چند ساعت ،الان هم تازه برگشتم،نمیدونم گفتنش درسته یا نه ولی میگم چون باورش دارم ،میدونی هر وقت میای به خونت سر می زنی من احساست میکنم ،هر وقت این احساس را دارم بت میگم تا اگه درسته یه چیزایی به تو ثابت بشه و اگه اشتباه میکنم به خودم ثابت بشه ،ولی اون لحظه هایی که منتظر ساعت پرواز بودم و خسته از تأخیر طولانی باز حس کردم در قلبم را کوبیدی ،سایت را باز کردی و به خونت سر زدی ،اگه اومدی خوش اومدی و قدمت به چشم.....

گفتم که اگه درست بود بفهمی کجای قلبم جات دادم .جونم فدات.... 

علی طاهری
۱۲ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

می روی ،تنهای تنها می شوم....

علی طاهری
۱۲ دی ۹۴ ، ۱۱:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

نا خود آگاه باز سمتت میام....

بدون اینکه خودم بخوام....

جالبه ،این حس جاذبه....

تو چشمات آرامش محضه....

کنارت دارم حس خلسه....

چقدر جالبه این حس جاذبه....

 


 

علی طاهری
۰۶ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر