غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۲۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

دلم میگیره از تقدیر ،که دور از هم رهامون کرد

اگه قسمت جدایی بود ،واسه چی آشنامون کرد؟؟؟

علی طاهری
۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چقدر آرام گام بردارم ،تا شاید یک دم بیایی ،کدام ردپا از توست ؟به کدام سو رفته ای ؟ای غافل از من و سوختن من ،صدایم را نمیشنوی ؟که هر دم صدات میکنم ؟که التماست میکنم که یک لحظه بیایی و ببینمت ؟دخیل میبندم ،شمع روشن کردم ،و تو را آرزو دارم ،حتی به قدر لحظه ای دیدنت ...

علی طاهری
۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


امروز ده ها بار از دفترم اومدم بیرون تا دمی روی ماهت را ببینم ،حتی از دور ،و سلامت کنم ،اما نیامدی ...

نسیم میوزد و سلامم را به او می سپارم تا چون از پنجره اتاقت از تو گذشت به تو برساند سلامم را ...

خوشا به حال نسیم که میبیند و میبوسدت هر دم...

خوشا نسیم صحرا ،که بگذرد بر یارم

که بوسه ها بر گیرد ز چهره دلدارت

وزد به تار مویت ،به عشوه ها گیسویت شانه کند

به کام دل بر رویت بوسه زند

هر آنچه گل بیند در باغ و چمن همه در قدمت فکند

ای کاش من نسیم بودم...

چو میروی ای صبا خرامان

از این گذرگه به کوی جانان

بگو چو مویش منم پریشان

همچون شبنمی ارمغان ببر سوی نازنینم

اشک شوق من تا کند بیان عشق آتشینم.....

علی طاهری
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


توی آسمون ،حتی با رنگین کمون ،نمیشه که از تو نوشت ....

رویای من ،توئی معنای عشق ....

علی طاهری
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نه آوایی ،نه رویایی ،نه دنیایی بی تو مانده بجا....

نه میجویی ،نه می آیی ،نه می خواهی عشق پاک مرا....

نه می خوانی اسم کوچک من ،نه میبینی اشک صورت من....

نه میدانی سینه ام چه بسوخت ،نفهمیدی التماس مرا....

نشنیدی ماجرای مرا ،دل با درد آشنای مرا....

چرا رفتی راحله ز برم ،نمیدیدی روزگار مرا....

شعر از علی طاهری

علی طاهری
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
غمت از تو وفا دار تر است ،تو رهایم کردی ولی غمت نه ،هر لحظه کنارم است...
علی طاهری
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ببین عزیز دلم ،درباره من هرچی میخواهی فکر کن ولی من تو غم تو اگر اشک به دادم نرسه میمیرم ،اگه روزی یاد تورا یادی نکنم میمیرم ،اسیر تو و غم سنگینت هستم....

علی طاهری
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


عینک میزنم هر روز اما....

رفته بودم مرخصی ،الان تازه اومدم ،تقریبا نیم ساعته ،از روزی که رفتم مدام در تب و تابم ،درسته که ندارمت ولی در نزدیکی تو که باشم دلم آروم تره .بچه گونه باشه واست یا احمقانه حرفی که میخام بزنم ولی اینجا که رسیدم ،هوایی که تو توش نفس کشیدی بودی که نفس بهم داد ،رد پای مهربونتا که رو شن ها دنبال کردم ،اسم قشنگت را که جلوی دفترت فریاد زدم و ....دلم آروم گرفت .جانم فدات رویای من !

علی طاهری
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عشق یعنی ترس از دست دادن تو ،ترس نبودن تو ،و این همان ترسی است که همواره در کنارم بود ....

علی طاهری
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیاده می رود قافله نگاه من ،تا برسد به پای چشم تو ای مه شامگاه من....

علی طاهری
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


غم ها نمیدانند که من غمگین ترین غمگین این شهرم

بیا ای دوست که من تنها ترین تنهای این شهرم......

علی طاهری
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


من زنده نیستم...

آغوشت اندک جایی برای زنده ماندن بود ،که ندارمش....

علی طاهری
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ترسم که به پایان رسد عمر و تو نیایی...

از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی.....؟


از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی.....؟

علی طاهری
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

علی طاهری
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

من در غم نبود تو...!!!

دل خونتر از ابر و طوفان

غمگین تر از باد و باران

علی طاهری
۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار

روز فراق را که نهد در شمار عمر......

علی طاهری
۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیروز فردی که عطر تورا زده بود و بوی تورا میداد تو خیابون از کنارم گذشت ،یک لحظه فکر کردم توئی...

این یعنی قتل غیر عمد...

علی طاهری
۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اونکه حواسشا میده به تو

اونکه دیوونه توئه منم

حتی جونما بگیری ازم

خوشحالم و حرفی نمیزنم

یه جور حس نابی تو

یه رویا و خوابی تو

نبینم بیتابی تو ،بخند...

منم اونکه میمیره بی تو...

تحمل نداره دوریتا...


علی طاهری
۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
آه ،امان و صد حیف راحله ،لحظه هایی که بخت یار بود و در کنارت نشسته بودم تولد ثانیه ها را میدیدم ولی مرگشان را درک نمیکردم ،چه شیرین بودند و چه بی تکرار ،آه و صد حیف سرچشمه مهربانی ها که تو میجوشی و من از تو نسیبی ندارم...
علی طاهری
۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خدا جون راحله من کجاست ؟عزیز دلم یه لحظه بیا ببینم سالمی بعد برو
گلم ،وعده دیدار ما ،در کوچه پس کوچه های خیال ،با سبدی از گل های انتظار ،منتظر یه لحظه دیدنتم نفسم....
علی طاهری
۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ممکنه ده ها نفر بیان به زندگیت و بهت ابراز محبت کنن ،ولی هیچ کدومشون مثل من نمیتونه چند روز مهمونت باشه ،عاشقت بشه ،بهت ابراز علاقه کنه ،در برابرت مثل شمع قطره قطره آب بشه ،و در اوج ویرانی ترکش کنی و باز هم عاشقت بمونه ،هر لحظه به یادتم...کجایی عمرم از دیروز دارم میمیرم از نگرانی؟خدایا بلا را از هستی من دور کن....

علی طاهری
۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله جان ،کجایی شادی خندانی افسرده ای سالمی ؟؟من نمیدانم ،ولی احساسم تا بحال به من دروغ نگفته ،هر کجا هستی خیال من با توست ،هر کجا هستی روح من در کنار توست ،دستان من به معراج رفته اند تا دعایت کنن امید دل خستم ،امروز احساس خوبی ندارم ،دعا میکنم هر کجا هستی سالم و سرحال باشی و بلا ازت دور باشه امیدم ،اشک هایی را که امروز در فراق تو و در غم و در نگرانیت ریختم را بهت هدیه میکنم ،آب روشنی است .خانه ات روشن ،هر جا هستی فقط سالم برگرد پیشم نگار من ،همیشه بر من بتاب خورشید مهربان من...

علی طاهری
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بانو سلام ،کجایی آرام جان ؟از صبح تا حالا آروم و قرار ندارم ،نازنینم ،بدلم افتاده اتفاق بدی میوفته ،دارم از نگرانی جون میدم ،کجایی عزیز دلم ؟تنها امید زنده بودنم .ببین گلم تو یه تار مو ازت کم بشه من میمیرم ،تو یک تار موت شاهرگ منه ،جانکم چه کنم که ازت خبر ندارم ،امیدم واست صدقه دادم مثل هر روز دیگه ،تو راه دور میری میایی عزیزم من دل آشوبم ،نمیخوام بگم نفوذ بد بزنم ولی فکرای بدی رد میشه از خیالم ،نگرانم دارم میمیرم از استرس نمیدونم چرا امروز این شکلیه حالم ،تورا خدا یه لحظه خودتا نشون بده ببینم سالمی ،آرام جانم میخوام بت زنگ بزنم ولی اجازه ندارم .میخوام صداتا بشنوم آروم بگیرم .راحله جونم عزیز دلم ،هستی من ،تاج سرم ،بمان ،فقط تو بمان نفسم ،در رگ ساغر هستی تو بجوش ،دارم خفه میشم ،دارم تو سیل اشک هام غرق میشم...
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

علی طاهری
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر