غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۱۸۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

عشق واقعی یعنی ترس از دست دادن تو....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام رئیس ،رسیدم زرند ،خوب با لب تاپ میام که بشه واست پست گذاشت ،خیلی باهات حرف دارم ،آدم که نمی دونه تا کی زنده است ،از ثانیه ثانیه عمرم باید استفاده کنم واسه جون دادن واست ،دوست دارم رویای شیرین روز و شب من....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حقیقت ماجرا اینه که هر وقت تو تشریف میاری این جا من به دلم میوفته ،مثل کسی که در خونش را میزنن،توأم هر وقت میای در قلب منا میکوبی ،ولی فکر کردم اگه بخوام هر بار جلو تر بهت خوش آمد بگم کمی بی مزه بشه ،حالا امروز می خوام دوباره این کارا بکنم چون دلم خیلی واست تنگه ،و امروز که اومدی می خوام بدونی بی برو برگشت بالاخره یه روزی ،یه جایی ،جونما فدات می کنم....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله یادته یه بار گفتم وقتی کنارمی کمتر نفس می کشم که سهم هواما ببخشم به تو ،آره الانم میگم ولی من زرنگ کار خودم هستم ،درسته که کمتر نفس می کشم ولی عمیق نفس میکشم که تمام عطر نفس هات سهم من بشه....

با یه اصفهانی طرفی خانوم خانوما....


علی طاهری
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


داشتیم با یکی از بچه ها حرف می زدیم ،رفت تو عرفان و این جور حرفا ،ما هم که خوراکمون همین چیزاست....

یه سوالی پرسید اما توش موندم ،پرسید از نظر تو معجزه یعنی چی ؟توش موندم ،جوابش را نمیتونستم بدم ،نه اینکه ندونما ،ولی جواب من به دردش نمی خورد ،آخه به نظر من معجزه یعنی آغوش تو که شور زار دل را شیرین میکنه ....

هیچی بهش نگفتم ،حرف ما قورت دادم....

علی طاهری
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


تو چی می دونی من چی میکشم تو غمت ؟چی می دونی ؟این روزا اینقدر دلم واست تنگه که خدا هم دلش واسم سوخته ،آره تازگیا هر دختری را میبینم از دور ،به نظرم شبیه توست ،یه لحظه فکر می کنم توئی ،ضربان قلبم شروع میکنه به تند تند زدن ،به شوق دیدارت ،بعد که نزدیک میشه میبینم تو نبودی ،کار خداست ،دیگه تاب پریشونیم را نداره ،این کارا میکنه که واسه چند لحظه هم که شده دلم خوش باشه....

علی طاهری
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله هر وقت که نیستی ،خاطراتت رفیق اشک چشمامن....

امروز دیدمتا ولی خیلی خیلی کوتاه بود ،چشمم باز مونده....

راحله خیلی دلم تنگ بود واست ،خیلی زود تموم شد....

علی طاهری
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تنت بناز طبیبان نیازمند مباد ،همیشه سالم باشی عزیزم....

دل تنگتم....

علی طاهری
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ببخشید تند تند پست گذاشتم ،وقتم تنگ بود باید زود برگردم خونه ،همه جا به هم ریختس ،خوشحالم که تونستم بیام ،یه کم دلم آروم گرفت ،خوشحالم که تو اولین و مهمترین الویت زندگیمی....

جانم فدات و در پناه خدا....

علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


دل آشفته کوچه محبتتم راحله....

دل افکار غم نداشتنتم راحله....

راحله اینقدر دلم می خواد الان بهت زنگ بزنم....

اینقدر دلم می خواد یه دقیقه صدات را بشنوم....

ولی هر چی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه که واسه تماس باهات بهونش کنم....

بی بهونه اما اگه زنگ بزنم ،مزاحمت میشم....

چه کنم ؟دل آشفته تار و پود وجودتم....

آخر روزی تو این دل تنگی ها جون میدم....

علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


به دنبال خود در سراب فزون....

کشیدی دلم را به دریای خون....

تو رفتی و من مانده ام با غمت....

گرفتار رنج و عذاب و جنون....

آره راحله ،مجنونتم....


علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،راحله ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮓ....

ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ....

ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻦ ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ....

ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ....

ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ....

الهی هیچ وقت دلت تنگ نشه عزیز دلم....

ولی این حالیه که زیاد تجربش میکنم تو زندگیم....

چون همیشه دلم واست تنگه....

تا میاد کمی بهم خوش بگذره....


علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آره از خونه اومدم وسط اسباب کشی حتی اگه واست مسخره باشه اینکار تا بهت بگم همه لحظه های زندگیم را پر کردی ،تا بهت بگم راحله سحرم روی چو ماهَت ،شب من زلف سیاهَت ،راحله زندگیم بی تو دیگه معنایی نداره....

علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


شرحی ز گیسویت حال پریشانم....

حالم امروز دقیقاً به پریشونی گیسوان توست راحله من....

علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اسباب کشی دارم ،خونه بودم ولی اینترنت قطع بود ،اومدم شرکت تا اینجا واست جون بدم کمی ،کمی درد و دل کنم ،کمی باهات حرف بزنم بعدش برگردم خونه به اسباب کشیم برسم ،وقتی میگم همه زندگیمی تو باور نمی کنی....

علی طاهری
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


من هماندم گفتم این پروانه خواهد سوخت کاو ،بود مست عشق و دور شمع در پرواز بود....

من از همون اول می دونستم عشقت خونه خرابم می کنه ،ولی باز هم سنگین ترین وزنه ها هم نمی تونن من را از رسیدن به تو باز دارن راحله خانوم....

علی طاهری
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


همه آدما دوست دارن آزاد باشن ،کسی دلش نمی خواد اسیر باشه ،ولی راحله من از اون  روز که در بند توأم آزادم....

علی طاهری
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اللهی من قربون اون لهجه شیرین سیرجونی عشقم بشم ،همین الان....

خیلی دوست دارررررررررررررررررررررررررررررم....

علی طاهری
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


خُب الان چند شبه که به یادت پیانو میزینم و باهاش می خونم .اون ملودی که این شب ها تو دلم کاشتی "تا بهار دلنشین اسمش"

به یاد تو ،و برای تو نگین زیبای زندگیم که رو انگشتر عمرم می درخشی....

تا بهار دل نشین آمده سوی چمن

                        ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چو نسیم نو بهار،بر آشیانم کن گذر

                        تا که گلباران شود کلبه ویران من

تا بهار زندگی ،آمد بیا آرام جان

                        تا نسیم از سوی گل ،آمد بیا دامن کشان

.

.

                                    

بازا ببین در حیرتم
                        بشکن سکوت خلوتم
چو لاله تنها ببین
                        بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آئینه ام
                        عشقت غم دیرینه ام
بازا چو گل در این بهار
                        سر را بنه بر سینه ام
.
.

تا بهار دل نشین آمده سوی چمن
                        راحله ای عمر من بر سرم سایه فکن....
علی طاهری
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله عمرم ،نگارم مرا ببخش که مُخِل دقایقت شده ام....

علی طاهری
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


پیش چشم همه از خویش یلی ساخته ام ،پیش چشم تو اما سپر انداخته ام....

پیر هم اگه بشم روزی،راحله جونم ازت دست نمیکشم....

پیر هم اگه بشم به پات میوفتم و التماست می کنم....

یک روز ،حتی اگه فقط یک روز هم از عمرم باقی مونده باشه از خدا وصال تو را تمنا دارم....

اگه روزی برسه که لحظه های آخر عمرم را زندگی کنم ،باز هم التماست می کنم ،باز هم میگم نگار من ،سرور من ،گوشه چشمی مرهمت فرما ،نگارا نگارا نکن پر پرم....

اون روز....

علی طاهری
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله از روزی که زدم یک جرعه می از چشم مستت....

از لحظه ای که گرفتم جام مدهوشی ز دستت ....

من مست و جان مست و آسمان مست....



علی طاهری
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر