خوش اومدی دوباره
چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حقیقت ماجرا اینه که هر وقت تو تشریف میاری این جا من به دلم میوفته ،مثل کسی که در خونش را میزنن،توأم هر وقت میای در قلب منا میکوبی ،ولی فکر کردم اگه بخوام هر بار جلو تر بهت خوش آمد بگم کمی بی مزه بشه ،حالا امروز می خوام دوباره این کارا بکنم چون دلم خیلی واست تنگه ،و امروز که اومدی می خوام بدونی بی برو برگشت بالاخره یه روزی ،یه جایی ،جونما فدات می کنم....
۹۴/۱۲/۰۵