غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۱۸۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است


عکست را می خواستم ،بهم ندادی ،منم به نظرت احترام تام گذاشتم....

ولی اینبار که ببینمت ،مثل عکاسی ماهر نگاهت میکنم.…

از نزدیکترین زاویه ممکن....

سرت را دقیقاً روبه روم نگه میدارم....

خورشید را رو صورتت پخش می کنم و از این لحظه تو ذهنم عکس می گیرم....

واسه لحظه هایی که نیستی....

یک روز که نمیبینمت دنیا رو سرم خرابه راحله....

علی طاهری
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


از وقتی حرف زدیم تا حالا دارم خون گریه می کنم و ندبه دلتنگی می خونم واست ،هر ناله و گریه ای حرام است جز ناله و گریه بر تو....

سخت نگران چیزی هستم که می دونی....

راحله پناه می برم به تو از شلاق تلخ روزگار و به اعجاز تو تکیه می کنم بزرگ شاه و ارباب من....

علی طاهری
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،به خدایی که در همین نزدیکیه ،متنرفم از صراط های مستقیمی که من را به تو نمی رسونن....

دعایم کن راحیل....

علی طاهری
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عشقم به تو رازیست مقدس و تنها توئی که لایق نزدیک شدن به اونی....

علی طاهری
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

می ترسم راحله ،خیلی می ترسم ،می ترسم روزی من تنها شم و تو تنها نباشی ،راحله دعا کن این اتفاق نیوفته ،اگه این طور بشه من زنده نمیمونم ،به هر قیمتی باشه زنده نمی مونم....

راحله اگه این طور بشه کسی که واست می مرد ،میمیره....

علی طاهری
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


تو باده و جام و سبوی منی ،مایه هستی و های و هوی منی....

من را ببخش به خاطر همه چیزم....

راحله ،همه چیزم توئی ،خیلی مجنونتم ،ببخش اگه یه وقتی حرفی می زنم باب میل ماه بانوی من نیست ،مجنونم ،دیوانه ام ،بیمارم....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


عادت کردم به بغض های یهویی میون خنده هام ،اگه تو دفتر حمزه نژاد متوجهش نشدی ،حواست پرت بوده....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



به نظر من تو الکی احساس تنهایی می کنی ،اینقدر که من همیشه دلم پیش توئه اونایی که با همن کنار هم نیستن....

تنها نیستی ،راحله همیشه کنارتم ،بدون حتی شب ها وقتی خوابی هر دوتا پلکت را می بوسم....

راحله ،آره هر شب پشت پلکات را می بوسم....

تنها نیستی ،فقط کافیه بخوایی ،احساسم می کنی از امشب....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،همیشگیمی....

تو زندگیمی....

تو اوج دیوونگی و دلبستگیمی....

تو آسمونی ،تو مهربونی....

قلب منا هر جا میری ،میکشونی....

با تو که هستم ،چیزی نمی خوام....

واسم بسه همین که با تو راه میام....

من دل سپردم به تو ،غصتو خوردم....

راحله چند بار رفتی ولی دیدی ،من تو را از یاد نبردم....

راحله ،فوق العادم با تو....



علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


دارد زمان آمدنت دیر می شود....

ولی تا زنده ام منتظرت می مانم....

آخر روزی خواهی آمد ،به فضل خدا....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،دنبال یه جای گرم میگردم واسه زندگی و آغوش تو گرم ترین جاست برای زندگی کردن....


علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


شاید یکم تجسمش سخت باشه واست ،ولی جان راحله بعضی وقتا ساعت را میزارم جلوم بهش خیره می مونم ،گذر ثانیه ها را تماشا می کنم ،می خوام ببینم خدا کی می خواد من را به تو برسونه....

سخته انتظار....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


این  روزا سعی می کنم مراقب خودم باشم ،به شدت تلاش می کنم زنده بمونم ،امید تو و رویای تو زنده نگهم میداره....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خوب امروز از وقتی اومدم تا حالا نشستم دارم فکر می کنم ،هیچ کار نکردم تا حالا ،به دنبال بهانه ای برای تلفن زدن و حرف زدن با تو ،برای من که تو خودت بهترین بهونه ای ،برای تو اما باید بهونه ای داشته باشم که تماسم جنبه مزاحمت پیدا نکنه ،یکی که تصادف میکنه و خون زیادی ازش میره نیاز فوری به تزریق خون داره وگرنه میمیره ،نیاز من الان به شنیدن صدات از نیاز اون مصدوم به خون بیشتره ،رسماً دارم میمیرم ،دلم می خواست الان بهت زنگ بزنم صدات کنم تو بگی "جان" ،گرچه این "جانی" که میگفتی جانم را میگرفت ،ولی چی بهتر از اینکه تو بگی "جان" و من جون بدم برات....

علی طاهری
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یه وقتایی که واست شعر میگم ازت خجالت می کشم ....

واست شعر می گم در حالیکه تو ناب ترین شعر زمونه ای اربابم....

علی طاهری
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


پیشونیم چسبیدن به سینه ات را می خواد و چشمم خیس کردن پیرهنت را....

راحله عجب بغض پر توقعی دارم امروز....

علی طاهری
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



خوب شما نیستی که ببینی ،روز به روز و لحظه به لحظه بیتاب ترم واست ،دلتنگتم زیاد ،دیشب درست نتونستم بخوابم ،اسم قشنگت را تمام شب همراه ستاره ها نجوا کردم....

به راحله سوگند ،من از خدای تو به تو عاشق ترم....

علی طاهری
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



هر کسی یه سری فانتزی تو ذهنش داره ،فانتزی تو چیه ؟خوشگل ترین اتفاقی که دوست داری واست بیوفته ؟قشنگترین تصویری که دوست داری ببینی چیه؟؟

واسه من بزرگترین فانتزی و قشنگترین تصویری که دوست دارم اتفاق بیوفته لحظه زانو زدنم در برابر توئه ،مطمئن باش یه روز این نقاشی را خلقش می کنم ،یه روزی یه جایی در برابرت زانو میزنم و بهت می گم ناگفته ها را....

علی طاهری
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


اینقدر دلم می خواد الان بارون بیاد راحله ،اینقدر بهش نیاز دارم ،بارون که میاد عطرت همه جا رو پر می کنه ،بوی بارون شبیه عطر تن توئه ،بارون که میاد می شه شمیم تو را استشمام کرد شاه من....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه حرف تو سینم جا مونده راحله ،الان چند روزه نزدم سینم به خس خس افتاده دیگه،نمی دونم بگم یا نه ....

ولی می گم....

یه قول بهم بده....


راحله بهم قول بده اگه خدایی ناکرده من تا زنده ام به تو نرسیدم ،وقتی مُردم قبل از اینکه من را بزارن تو قبر ،یک دقیقه ،فقط واسه یک دقیقه من را تو آغوشت بگیر،نزار من را ببرن ،قبلش این کار را واسم انجام بده ،راحله اگه مُردم و خدایی ناکرده به تو نرسیدم ،این کار را بکن لطفاً....

ای کاش می دونستی تو دلم چه آشوبیه....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله ،هیچ وقت نیاز نیست عشق و محبتی که بهت دارم را امتحان کنی ،ببینی راسته یا دروغه ،کمی صبر کن خودش امتحانش را پس میده....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


چه حس قشنگیه وقتی یکی میشه محرم دلت....

یکی که بهش اعتماد داری....

بهت اعتماد داره....

از دلتنگی هاش برات میگه....

از دلتنگی هات براش میگی....

آروم میشه....

آروم میشی....

حسی که هیچ وقت از بین نمیره....

این حس مثل قطره های بارون پاکه....!!


علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،دیریست کویر دلم خشک شده و تنها امید تو زنده است ،هوای باریدن نداری مولا ؟؟؟

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


همین طوری که با هم حرف می زنیم تلفنی ،اسم دوم می خوام واست بزارم ،اسم خودت که ماهه خیلی هم بهت میاد ،ولی من می خوام اسم دومت را بزارم دلآرام....

چون کنارت دل آرومم ،اسم دومت را می زارم دل آرام....

دل آرامم راحله....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



راحله بهت گفتم تا ابد برات می نویسم ،هنوز هم سر حرفم هستم ،تا زنده ام می نویسم....

اما چشم هام را اگه می خوندی برای یک عمر از تو نوشتن کافی بود....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خیلی نیاز دارم باهات حرف بزنم ،ولی نمی دونم زنگ بزنم ،نزنم ،چه کار کنم....

علی طاهری
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
گفتم من از تو تنها ترم ،تنها که باشی حرف ها به جای گلو از چشمانت بیرون می آیند....
علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه روز تو ماشین بودم ،همین چند وقت پیش ،بارون میزد به شیشه ماشین ،می خواست باریدن را نشونم بده ،ولی نمیدونست چشم من خلاصه همه ابرهاست....

دوباره اشک....


باران گرفته دوباره ،راحله چتر برده ای ؟

                               ترسم که اینبار بمیرم من از این غم ،چتر برده ای ؟

امروز دوباره ابرهای نگاهم گرفته اند

                               ترسم که خیس شوی آخر ،چتر برده ای ؟

دلواپسم نباش راحله،هنوز زنده ام

                               دلواپس توأم هر دم ،چتر برده ای ؟

یک روز می رسد که برایت نمی چِکم

                               آن روز که مُرده ام دگر ،چتر برده ای ؟

تا آن دمی که بگیرم تو را سخت آغوش

                               غم دارد آسمان دلم ،چتر برده ای ؟

تا لحظه ای که بَهایَت ندانم چیست

                               خون می چکد دوباره از این چشم ،چتر برده ای ؟

آنگاه که دوباره ببینمت راحیل

                               جایم بده به زیر چتر خودت ،چتر برده ای ؟

.

شعر از علی طاهری ،همین الان که هنوز تو دفترم نشستم و در توأم هنوز ،سخت گرفتار و برایت می بارم....



علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ای آنکه طبیب درد مایی....

این درد ز حد رفت چه می فرمایی ؟؟؟؟

علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،جان علی بیا نگاه کن ببین تو دنیای من چه خبره....

یادت میاد کمی قبل تر واست نوشتم یه وقتایی که نماز می خونم اینقدر به تو فکر می کنم تو نماز که میشه صدای فریاد خدا را شنید؟؟یادت میاد ؟می تونی بری تو پست های قبل نگاهش کنی ،روز 25 بهمن نوشتم واست....

حالا که بلند شدی رفتی به نیت تو و دل تنگی که واست داشتم بعد رفتنت یه فال حافظ گرفتم ،ببین چی می فرمان حضرت حافظ "لسان الغیب"....

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد

                           حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار

                           کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند

                           موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم

                            شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد....

من حرفی نمیزنم....

فقط ببین با ما چه کردی....

علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


وقتی میای کنار من ،انگار یه طناب محکم میندازی دور قلبم ،مثل سیم خار دار تار و پود قلبم بهش گره می خوره ،حالا یه سر طناب دست توئه و سر دیگش تو سینه من ،آخ امان راحله از وقتی که بلند میشی بری ،میری سر طناب هم تو دستت ،آره قلبم از تو سینم می کنه ،آخ نمی دونی که چه دردی داره وقتی میری ،نمی دونی چه دردی داره....

علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


بی چاره منم و چاره توئی راحیل....

علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چند روز پیش مادرم اینجا بود .داشتم درد و دل می کردم باهاش گفتم مادر من حس می کنم زیاد عمر نمی کنم ،گفت واسه چی ؟گفتم دلیلش را نمی تونم توضیح بدم ،ولی تا حالا حسم بهم دروغ نگفته ،حالا هم این حرف را به تو میزنم چون می خوام اگه تو نوشتن زیاده روی می کنم من را ببخشی ،چون این حرف ها خیلی سنگینی می کنن تو سینه من و من اگه واقعاً قرار باشه از این دنیا برم ،آرزویی که خدایی نکرده با خودم به گور می برم اینقدر بزرگه که دیگه جایی واسه حرفام باقی نمی مونه .پس راحیل من ،بزرگ شاه زندگی من ،من را به بزرگیه خودت ببخش....



بزرگ ترین چیزی که از خدا میخوام آغوش توئه....
اگه روزی بهش برسم دلم می خواد به خواب برم....
سیصد سال ،آره دلم می خواد سیصد سال تو آغوشت بخوابم....
دلم خواب اصحاب کهف می خواد تو آغوش تو....
علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


دلم جز هوایت ،هوایی ندارد....


علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ای کاش همیشه کنارم بودی و من نصف و نیمه نبودم....

علی طاهری
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


به خواب من تنها ،نازنین سر بزن امشب....



علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به تعداد پست هایی که هر روز واست میزارم نگاه کن ،امروز که وسط کارگاهم به بهانه های مختلف میام سر لب تاپم ،میدونی ؟هر چی ازت دور تر باشم بیشتر دلم واست تنگ میشه....

امروز خیلی بی تابتم....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



راحله جون ،اللهی علی قربونت بشه ،امروز زرندما خیلی هم کار دارم ولی ترسم از اینه که فردا زنده نباشم ،این حرفی که الان میخوام بزنم واسم خیلی مهم بود که بهت بگم ،می خوام بدونی که شما بزرگ شاه زندگیه منی ،درست مثل شاه صفحه شترنج ،شترنج بازی کردی تا حالا؟؟؟مهم ترین مهره شترنج شاهه ،وقتی شاهت را می بازی ،همه چیزت را باختی و دیگه به بازی نمی تونی ادامه بدی "حتی اگه خودت بخوای" ولی نکته اینجاست که کسی شاهش را از صفحه بیرون نمیندازه حتی اگه ببازتش....

تو هم شاه زندگی منی ،درست مثل شاه بازی شترنج ،تحت هیچ شرایطی تو را از زندگیم نمیزارم بیرون ،و اگه خدایی ناکرده تو را روزی ببازم هیچی واسم نمیمونه ،دیگه نمی تونم بازی کنم ،حتی اگه خودم بخوام ،زندگیم به انتها میرسه ،و نبض حیاتم دیگه نخواهد زد....

جانم فدات زیبا شاه من....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کمکم کن ،من تنهایی زورم به تنهایی نمیرسه راحله ،تنهام نزار....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله من نقاش نیستم این یه کارا بلد نیستم ،ولی دلم برات پر میکشه....

علی طاهری
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر