غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۸۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

دیشب بود ،وسطای شب ،از زرند میومدم ،ندیدمش ،جاده رو میگم ،از جاده رفتم بیرون ،چپ کردم ،آره حقیقت داره ،با چشمای خیس نمیشه جایی را دید ،نمیشه رانندگی کرد ،خاک همه جا را پر کرد ،ماشین میغلتید ،به در و دیوار میکوبیدم ،مهم نیست ،نمیدونستم اتفاقی واسم افتاده یا سالمم ،نمیدونستم میمونم یا میرم ،ولی یه چیزش را دوست داشتم ،یه چیزی بهم ثابت شد ،فهمیدم مرز دوست داشتنت کجاست ،فهمیدم تا کجا دوست دارم ،می خوای باور کن می خوای نکن ،ولی تو اون چند لحظه ،در حالیکه تو ماشین واژگون اسیر شده بودم و مردم به سمت من میدویدن ،به خرابی ماشینم فکر نمیکردم ،به خانوادم به زندگیم به بچه هام ،به هیچ کدومشون فکر نمیکردم ،فقط آرزو داشتم بمونم تا یه بار دیگه ببینمت ،آخه حسرتش رو دلم مونده یه دل سیر نگات کنم ،فقط از خدا خواستم طوریم نشده باشه تا یه بار دیگه بهت بگم راحله خیلی بیش از اونچه تا حالا فهمیدی دوست دارم ،بگم راحله اگه بمیرم به خاطر توئه ،اگه زنده بمونمم به عشق توئه ،آره یه چیزایی بهم ثابت شد ،فهمیدم مرز دوست داشتنت کجاست ،اون لحظه ها که میون زمین و هوا اسیر بودم و فقط به تو فکر میکردم فهمیدم دوست داشتنت مرز نداره ....

جونم فدات راحله عزیز تر از جونم ....

علی طاهری
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله ،دلم میخواد باشی....

همیشه رو چشمام....

علی طاهری
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


از وقتی عشقما باور کردی ،منم یه نقطه گذاشتم زیر باورت ،یاورت شدم ،هیچ وقت تنهات نمیزارم راحله جونم....

علی طاهری
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


سردمه این روزا....

دلم می خواد تو دستاما هااا کنی....

علی طاهری
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



راحله عمرم،من عاشق تو....

تو گل نرگسی ،من شبنم تو....

علی طاهری
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


همین جوری اشکام سرازیر میشن....

دیگه از خودم اختیاری ندارم....

من از عشق چیزی نمی خوام بجز تو....

ولی از تو هیچ انتظاری ندارم.....

فقط تو را میخوام راحله عزیز تر از جونم ،نفسم ،نفسم ،نفسم....

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحله خیلی غصمه ،میدونی به خاطر دیشب که جلوی فروشگاه دیدمت ،میدونی چرا؟آخه من خیلی به خدا التماس میکنم تا یه بار ببیمنت ،اون وقت وقتی میای نمیتونم یه دل سیر نگات کنم ،دلم واست خیلی تنگه ،دلم میخواد چشم بهت بدوزم ،میترسم روزی آخر حسرت سیر نگات کردن رو دلم بمونه ،آخه وقتی میبینمت نفسم به شماره می افته ،قلبم تند تند میزنه ،دستم میلرزه ،میدونی وقتی میبینمت می خوام واست جون بدم ،باید لبخند بزنم ولی تموم وجودم فریاده ،راحله عشقم ،به اشک روی گونم سوگند ،وقتی میبینمت میخوام به پات بیوفتم و زار بزنم ،راحله وقتی میای نگاهم را ازت میدزدم تا رسوا نشم جلو مردم،وقتی تو میای باد هم میاد اونوقت مست عطر نفسهات میشم ،اونوقت دیگه نگات نمیکنم تا رسوا نشم ،دلم میخواد یه بار یه دل سیر نگات کنم راحله ،دعا کن حداقل این آرزوم را با خودم به گور نبرم راحله جونم

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحله من ،دلبرم...

به احساست وفا دارم ،به حسی که نیازم بود...

تو این دنیا فقط عشقت تنها امتیازم بود.....

علی طاهری
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر