قانون خلقت
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ق.ظ
حافظم از تو بهتر کار می کنه...
مثلا خوب یادم میاد که قول دادی اگه شرایط را به خاطرت عوض کنم بر می گردی...
مثلا خوب یادمه که تو تلگرام در جواب حرف های من گفتی قبول داری که بهم بد کردی...
خیلی چیزا یادم میاد...
ولی انکار می کنی...
من بی تو دارم زجر می کشم و تو...
پیلم میدی که تا میتونی از زندگیت لذت ببر...
موندم چطور با غمی که تو دلم کاشتی شاد باشم...
و موندم تو چطور میتونی بعد جفایی که به من کردی شادی کنی...
هنور هم اعتقادم را به خدا از دست ندادم...
و میدونم که خدا هست...
و میدونم که خدا میبینه...
راحله عزیز تر از جانم...
هنوز تنها و تنها به امید اومدنت تلاش می کنم تا زندگی را که تو می خواستی برات بسازم...
هنوز تنها چیزی که بهم آرامش میده تصور لمس موهاته...
قرار بود بزاری برام بلند بشن...
یادته؟؟؟
موهای تو هنوز هم دارن رشد میکنن...
ولی این قامت منه که هر روز کوتاه تر و خمیده تر میشه...
به برکت ظلمی که بهم کردی...
هر چند تو زندگیم با تو اشتباهات زیادی ازم سر زد...
ولی این کار تو حقم نبود...
من هنوز معتقدم...
و هنوز امید دارم...
و نمیذارم شیطانی که تو را تسخیر کرده از زبون تو من را نا امید کنه...
آره همون اهریمنی که من و تو را از هم جدا کرد...
و باعث شد یادت بره به خاطر به دست آوردن تو چه پلهایی شکست...
و چه طوفان هایی به پا شد...
همون شیطانی که بارها حضورش را بهت تذکر دادم...
ولی اینقدر به تو نزدیک شده بود که ندیدیش...
برات دعا می کنم راحله...
و هر چقدر از من متنفر باشی در ازای اون عشق نثارت می کنم....
و می دونم...
و مطمئنم صدای زمزمه محبتی که بهت دارم را هر لحظه می شنوی...
شک ندارم که وقتی با خودت خلوت می کنی...
و کسی نیست که جلوش بخوای منا خراب کنی...
دلت برام تنگ میشه...
همون طور که من بی تابتم...
محال ممکنه غیر از این باشه...
و برام مهم نیست چی بگی...
دل به دل راه داره...
این قانون خلقته...
و غیر از این نمیتونه باشه...
مواظب خودت باش...
۹۶/۰۸/۰۴