غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

چرا پس عادت نمیکنم به نبودت؟؟؟

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۶ ق.ظ



گفتی بعد یک هفته عادی میشه واسمون...

پس چرا نشُد؟؟؟

چرا همش دروغ گفتس بهم...

پس کی رود رسخ ماهت از نظرم...

تو بعد یه سال و نیم هم واسه من عادی نشدی...

هر وقت میدیدمت واسم تازگی داشتی...

یادت نرفته که ایشالا؟؟؟

همش دروغ گفتی...

واسه من هنوز نبودت نشده عادت...

یه روز ستاره های شب به تشهادت میدن تا صبح بیدار موندن هر شبم را...

گواهی میدن کم شدن سوی چشماما...

خدا هست...

خدا میبینه...

۹۶/۰۷/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی