غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

خدا خواب نیست

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۲ ق.ظ



شب به گلستان تنها ،منتظرت بودم...

باده ناکامی در ،هجر تو پیمودم...

منتظرت بودم...

منتظرت بودم...

آن شب جان فرسا من...

بی تو نیاسودم...

وَه که شدم پیر از غم...

آن شب و فرسودم...

منتظرت بودم...

منتظرت بودم...

در شبی که گذشت...

اومدم...

کفشهاما قایم کردم...

کلید را از روی در بیرون آوردم...

لباس پوشیدم و بی سر و صدا منتظر موندم تا تو بیای...

به امید اینکه ندونی من هستم و یک لحظه بیای خونه و من ببینمت...

فقط یک لحظه...

برای یک لحظه دیدنت ساعت ها به انتظار نشستم ولی نیومدی...

خدا خواب نیست...

میبینه...

۹۶/۰۵/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی