غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

نزدیکمی و جان میدهم برای تو عاقبت

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ



در تقلای زندگی با تو راحله....

عمری نیازمند تو اما بی تو بودم....

بر دلم بارها نشستی....

و من بارها نبودنت را گریستم....

میدانم حالا آمده ای ،بسیار نزدیک....

ولی هنوز در خانه ام نیستی....

چون من لایق میزبانیت نشده ام هنوز....

در سینه ام هستی....

میون قلبم....

باز هم گریه می کنم....

تا لحظه ای که در خانه یمان میزبانت شوم....

در میان La Isla Bonita....

دعایم کن راحیل....

دعا کن زودتر مدال افتخار در آغوشت گرفتن را به سینه  بزنم....

۹۴/۱۲/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی