می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....
می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....
سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد... روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...
نشمُردم تعداد دفعاتش را ولی دیشب که کمی زود تر رفتم خونه ،اون آهنگ پیانوی آخری که تو رستوران واست اجرا کردم و خیلی دوستش داشتی را زیاد واست اجرا کردم ،تموم که می شد دوباره از اول ،به یاد تو و برای تو که تنها قبله منی و تنها به خاطر تو زنده ام....