می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....
می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....
سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد... روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...
این چند روز که نیستی راحله انگار تموم شهر خالیه ،انگار هیچ کس نیست ،یه سوال ازت دارم همه کسم ،مگه تو چند نفری ؟؟چرا حالا که نیستی همه جا سوت و کوره ،چرا اینقدر احساس تنهایی می کنم؟چرا شهر خالیه ؟مگه تو چند نفری راحله جونم ؟...