کسری از ثانیه
دیروز عصر که از شهرک برمی گشتم سمت کارخونه تو داشتی می رفتی ،تو سر پایینی گردنه از کنار هم گذشتیم ،من تو یه سمند بودم سمت شاگرد نشسته بودم ،حساب کردم شاید یک دهم ثانیه طول کشیده تا تو از کنارم رد شدی ،ولی تو همون مدت خیلی کوتاه قلبم را از تو سینم کندی ،می خواستم بدونم چطوری این کارا می کنی؟؟چطوری می تونی در کسری از ثانیه کسی را به آتیش بکشی ،واقعاً واسم شگفت انگیزه ،بعد به من ایراد میگیری به خاطر علاقه ای که بهت دارم در حالیکه ماهیت وجود نازنینت در کسری از ثانیه زیر و زبرم میکنه ،همین یک لحظه دیدنت قلبم را از تو سینه جدا کرد،جدا کرد راحله ،جدا کرد ،این شکلیش را تا حالا ندیده بودم دیگه ،سالم باشی عزیزم....
راستی یه کمم آروم تر رانندگی کن لطفاً ،صد بار تا حالا بهت گفتم دختر ،صد بار گفتم یه تار موی تو شاهرگ منه ،پس لطف کن آروم تر رانندگی کن جان بچه هات ،همین طوریشم روزی هزار بار میمیرم از دل نگرانیت ،چه خبرته؟؟آروم برو ،جان علی آروم برو....