غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

در خلوت سرایم....

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ


در خلوت سرایم یکباره پر کشیدی راحله ،این کل ماجراست....

من هر روز بیرون می ایستم تا یک لحظه ببینمت ،خیلی می ایستم ،خیلی میرم و میام تا یک لحظه زیارتت چشمای رویاییت نسیبم بشه...

دیدن روی ماهت مثل قند خون میمونه ،قند خون آدم که میوفته کم کم احساس رخوت میکنه ،کم کم بی حال میشه ،خیلی که قند خون آدم بیوفته میمیره....


۹۴/۱۱/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی