در خلوت سرایم....
سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ
در خلوت سرایم یکباره پر کشیدی راحله ،این کل ماجراست....
من هر روز بیرون می ایستم تا یک لحظه ببینمت ،خیلی می ایستم ،خیلی میرم و میام تا یک لحظه زیارتت چشمای رویاییت نسیبم بشه...
دیدن روی ماهت مثل قند خون میمونه ،قند خون آدم که میوفته کم کم احساس رخوت میکنه ،کم کم بی حال میشه ،خیلی که قند خون آدم بیوفته میمیره....
۹۴/۱۱/۲۰