غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

فهمیدم چرا اینقدر طول میکشه تا ببینمت

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۱۷ ب.ظ

نشسته بودم تو دفترمهندس تبریزی ،پرده های اتاقشم بسته بود ،ولی وقتی از کنار دفترش گذشتی سایَت پرده اتاق را نقاشی کرد ،حالا فهمیدم چرا این قدر طول میکشه تا ببینمت ،نمیای این طرف ،حتی واسه دسترسی به سرویس ها هم نمیای این سمت ،خوب هر کسی آزاده تو انتخاب مسیرش ،ولی تو که میدونی کسی این طرف ثانیه ها را واسه دیدنت میشماره ،تو که میدونی کسی این طرف هست که زندگیش به همین لحظه های دیدنت بنده ،تو که میدونی یه نفر اینجا شب و روز واسه تو جون میده ،تو که میدونی یک نفر اینجا چشمش به راه خشک شده تا تو را ببینه ،تو که میدونی....

پس چرا از اون طرف میری ؟چرا همین دیدنت را از من دریغ میکنی ؟آخه چی باعث میشه همه چیت را ازم بگیری ،حتی یه لحظه دیدنت را ،راحله به اسم قشنگت قسم به در خونت گدایی از من بینوا تر نداری ،چرا از اون طرف میری ؟زمینی که ما روش راه میریم لیاقت نداره خاک پای تو باشه ؟عزیز دل خستم ،من تو زندگیم فقط دل خوشیم همین لحظه های دیدنت بود .راحله ازم نگیرشون....

۹۴/۱۱/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی