غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

از نفس افتادم راحله

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ

چون که مهر تو دمی در نفسش جا افتاد

اشک شوری به دلش آمد و از پا افتاد

آن زمانی که در این خلوت دل ،باز تو را میخوانید

جگرش بار دگر سوخت ،در این دام افتاد

چشمهایش نفست را چو تمنا میکرد

درد هجری به دلش آمد و در جا افتاد

رخ زیبای تو را چون که بدید بار دگر

شانه اش لرزید ،باز هم همانجا افتاد

می شود راحله یکبار صدایش بزنی؟

آن شبی کز غم تو راحله ،از جان افتاد

به خدا سوخته دل را تو طبیبی و دوا

دیده بگشا که جگر سوخته در خاک افتاد

سر خوش از مهر تو و باز چنانش جاریست

اشک های شب شعرش که بر بام افتاد

شعر از علی طاهری ...در لحظه های بی پایانی که مدت ها تو محوطه منتظرت میموندم و اسم نازنینت را فریاد میزدم و تو نمیشنیدی ،همین چند لحظه پیش ،جانم فدایت نگار من ،به خدا سوگند و به مهرت ،از کل هستی دوست تر میدارمت....



۹۴/۰۸/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی