شما را نمیدونم ،ولی من خوب یادم میاد آن شب ها را ،شب هایی که به پهنای صورت در برابرت اشک میریختم ،به من می گفتی :"مهندس !!!مهندس خواهش می کنم ،وااای خواهش می کنم گریه نکنین" ولی من در اون لحظه ها مست عشق تو بودم ،و رو گونه هام می باریدند اشک هایی که لبخند عشقم بود...