غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

می نویسم با چشم خیسم ،حرفای دلما دونه دونه شاید یه روزی اونا را خوندی ،شاید فهمیدی چی کشیده این عاشق دیوونه گریه کردم تا بمونی ،نشد احساسما بدونی تو نشدی قسمت من ،حالا این منم که تا ابد از تو میخونه....

غم فراق

سپاس خدایی را که مرا با غم او آشنا کرد...
روزی که به این خلوت آمدی و ندیدی سخنی تازه از دل خستم،بدان دیگر نمانده نفسی در سینه ام ،چون من تا آخر عمر برایت می نویسم...

۱۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است



خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند...

می دونم که خوب می دونی منظورم چیه...

علی طاهری
۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



معشوق جفا پیشه بی رحم دل آزار...

زانو زدنم پیش تو بس نیست؟

بمیرم؟؟؟

علی طاهری
۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


نمی دونی ،نمی دونی ای عشق...

کسی که جوونیشا ریخته به پات...

واسه اینکه تو را از دست نده...

چه عذابی ،چه عذابی دیده...

علی طاهری
۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



از خویش مَران مرا...

علی طاهری
۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



گَه مرا پس می زنی ،گَه باز پیشم می کشی...

آنچه دستت داده ام ،نامش دل است...

افسار نه...

علی طاهری
۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



تو زنده می مونی...

منم که میمیرم...

علی طاهری
۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز...

می کنی گاهی فراموشم ،ولی انکار نه...

علی طاهری
۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



دوست دارم همدمت باشم ،ولی سربار نه...

علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



غم جمعه عصر و یه دنیا سوالا تو سینم گذاشتی...

جهانی دروغ و یه دنیا غروب و یه درده عمیق و یه تیزیه تیغ را تو سینم گذاشتی...


علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



قصد رفتن کرده ای ،تا باز هم گویم بمان...

بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه...

علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



حتماً باید بشکنه دستی که به روی زن بلند میشه...

ولی من ،واقعاً بلد نیستم چطور رفتار کنم با زنی که مکرراً حریم خانواده و همسرش را میشکنه و در برابر غیرت مردش قد علم میکنه...

من بلد نیستم چه کنم با اون زن...

اما بریده باد دستم ،که صورتت را سرخ کرد...

علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



تو نمیتونی جلو زبونتا بگیری...


علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



آیا این حرف ها غیر منطقی است؟؟؟

%با مرد نا محرم به دور از چشم من و خارج از عرف رابطه نداشته باش (مثال آقای حمیدی لعنت الله علیه)...

%زیر مانتو وقتی از خانه خارج میشی لباس بپوش ،بدنت و مخصوصاً سینه هات پیداست ،من دوست ندارم کسی بدن ناموسما ببینه...

%شما که عادت به پوشیدن شورت نداری وقتی فاق شلوارت پارس اون را بدوز یا از پوشیدن اون لباس به شدت خود داری کن (دیده شدن عورت یک زن توسط نامحرم ،کمر شوهرش را خورد می کنه) ،این کاریست که شما 2 بار تکرار کردی...

%یک مرد نا محرم حق نداره به ناموس من توهین کنه ،جواب توهین تو دهنی است ،شما نباید به اون بخندی و وقتی من ازت سوال می کنم حق نداری بگی پدر بچه هامه ،هر چی دوست داره میتونه بگه...

حق نداری بگی هر کاری تو با من می کنی اون هم میتونه انجام بده...

آیا این حرف ها غیر منطقی است؟؟؟؟


علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



گفته بودی عاشقم هستی ...

ولی انگار نه...

علی طاهری
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



تار و پود تو را بلدم...

علی طاهری
۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


راحیل...

خسته ام از حمل این بغض های طولانی...

حریم امن موندن باش یار قدیمی...
علی طاهری
۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



می ترسم...

از روزای سرد...

حالم خوب نیست...

کاش یکم بیشتر پرستارم بودی...

دارن به مسلخ می کشن من را...

علی طاهری
۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر